🔸چگونه مارکس عارضه را اختراع کرد؟ 🔸

🔸چگونه مارکس عارضه را اختراع کرد؟🔸
"مارکس، فروید: واکاوی صورت"


به گفته ی لاکان،مفهوم عارضه را کسی اختراع نکرد مگر مارکس،آیا این تز لاکانی صرفا نکته ی بامزه و تمثیل مبهمی است،و یا اینکه،برعکس، استدلال نظری محکمی در پشت آن نهفته است؟ اگر مارکس براستی مفهوم "عارضه" در معنای فرویدی این کلمه را منعقد کرده باشد، پس باید این پرسش کانتی را از خود بکنیم که به لحاظ معرفتی چنین تواردی در تحت چه شرایطی ممکن گشته است؟ چگونه برای مارکس ممکن شد که در اثنای واکاوی جهان کالاها مفهومی را پرداخته کند که در بازشکافی رویاها،پدیده های هیستریک، و غیره،نیز به کار می آید؟
پاسخ این است که میان راهکارهای تعبیری مارکس و فروید-دقیق تربگوییم:میان واکاوی آنها در کالاها و رویاها- یک همطرازی بنیادین وجود دارد.نکته ی اصلی در هر دو مورد تسلیم نشدن به اغوای سراسر فتیشی "محتوا"یی است که می پنداریم در پشت صورت پنهان است "راز"ی که باید از طریق واکاوی از آن پرده برداشت نه محتوای پنهان در پس صورت (صورت کالاها،صورت رویاها)،بلکه،برعکس، "راز" خود این صورت است. فهم نظری صورت رویاها به معنای نفوذ از محتوای آشکار به "هسته ی پنهان"، به افکار نهفته ی رویا نیست، بلکه در واقع یافتن پاسخی است برای این سوال که : چرا این افکار نهفته به چنین شکلی درآمده اند، چرا آنها به قالب یک رویا فراگردان شده اند؟ کالاها نیز وضع مشابهی دارند: مسئله واقعی نه نفوذ به "هسته"ی پنهان کالا-تعیین ارزش آن بر حسب کمیت کار مصرف شده در فرآوری آن- بلکه توضیح این نکته است که چرا کار صورت ارزش یک کالا را به خود گرفته است، که چرا کار خصلت اجتماعی خود را تنها در شکل کالایی فرآورده اش می تواند تثبیت کند.
-------------------------------------

اسلاوی ژیژک/ عینیت ایدئولوژی

#برگزیده_مطالعات.

@Kajhnegaristan