❗️نهیلیسم❗️. رضا مجد. قسمت چهارم …

❗️نهیلیسم❗️
رضا مجد
قسمت چهارم



📙معنای ساده شده ی نهیلیسم که اکثرا هم این معنای ساده شده اش بیشتر بازتابانده می شود، بی ارزش شدن ارزشها و بی معنی شدن خود معناست، و ناتوانی در خلق ارزشهای جدید و معانی جدید است، ولی ما می خواهیم نشان بدهیم که اینگونه نیست، نهیلیسم همیشه دولایه است یا به بیانی دو رو دارد، این دوگانگی ذات برسازنده ی نهیلیسم است، همانقدر که به بی ارزش شدن ارزشها اشاره می شود و واقعا هم ارزشهای زیادی که در گذشته ارزش محسوب می شدند دیگر ارزش محسوب نمی شوند و این یعنی از طرفی ما با روندی مواجهیم که در حال بی ارزش کردن ارزشهاست، ولی از طرف دیگری ما شاهد ظهور و آفرینش ارزشهای نو و دیگری هستیم، اگر به جهان پسامدرنمان یک نگاهی بیندازیم متوجه می شویم که با اینکه ارزشهای زیادی دیگر ارزش نیستند ولی بر حسب وضعیتی که در آن هستیم ارزشهای جدیدی خلق شده است. و نه تنها ارزشهای جدید بلکه معانی جدیدی هم خلق می شود، اگر بخواهیم با تکیه بر خصلت دوگانه ی نهیلیسم پیش برویم ما با یکجور تضاد روبروئیم از یک طرف با یک نهیلیسم به معنای فقدان روبروئیم، فقدان معنا و فقدان ارزش و از طرفی هم با نهیلیسمی به معنای مازاد روبروئیم، فوران و پانتار ارزش های نو و جدید و تولید معانی جدید به حدی که سوژه ی انسانی مابین وفور معانی و ارزش از خودبیگانه می شود و نمی تواند تکلیف خودش را با ارزشها و معانی موجود روشن کند. پس نهیلیسم را صرفا نمی توان در آن معنای سلبی و منفی اش قرائت کرد، نهیلیسم سویه ی مثبت و ایجابی هم دارد، به همان شکلی که ویران می کند از این طرف هم دست اندر کار خلق و تولید معانی و ارزش های کثیر و جدید است. غالب شدن وجه سلبی و منفی نهیلیسم بر می گردد به حس نوستالژیک همه ی ما به عنوان انسان تاریخی، به گذشته و گذشته ها، به فانتزی روزهای خوش گذشته به ایدئولوژی بهشت آغازین که جایی در گذشته گم شده است. در واقع ما داغدار گذشته و ارزش های آن هستیم بدون توجه به این مطلب که هر عصری ارزشهای مختص به خودش را تولید می کند، البته ما در حسرت روزهایی هستیم که نبوده یا اگر بوده صرفا در فانتزی و ایدئولوژی های ما بوده است.اگر تاریخ پرفراز و نشیب بشری را به مثابه مرحله ی رشد یک کودک از منظر روانکاوی لاکانی قیاس کنیم باید گفت که گذشته ی طلایی و نوستالژیک و فانتزی وحدت و سرخوشی روزهای گذشته که به غارت رفته، همان ساحت خیالی لاکانی است همان حس وحدت و این همانی، نوعی وصل بودن به کائنات و ذات الهی. این مرحله مرحله تصویر و خیال و فانتزی است، و پی اکثر فانتزی ها و خیال ورزی ها در این ساحت خیالی ریخته می شود، و همین فانتزی هاست که به شکلی به تاریخ و گذشته فرافکنده می شود و با نوعی عطف به ماسبق منطق آن ساخته می شود.📙
ادامه دارد...



@Kajhnegaristan