این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔸ماجراهایی از متفکران پست مدرن؛ 🔸
🔸ماجراهایی از متفکّران پست مدرن؛🔸
🔺ژاک لاکان و روانکاوی سوژه (قسمت اول)🔻
🔆روانکاوی سه دوره اصلی را گذرانده است:
• در دورۀ اول: بررسی رابطۀ ابژه با ناخودآگاه سوژۀ پدیدآورنده، که با پیروان فروید آغاز میشود.
• دورۀ دوم: بررسی رابطۀ میان ابژه با سوژۀ مخاطب شده
• دوره سوم: تأمل در خود ابژه فارغ از سوژه که پیروان لاکان آغازگر آن بودند.
از نظر لاکان و بر خلاف فروید و رویکردهای پیشین، سوژه معنای واحدی ندارد، چرا که حیات و ماهیت سوژه همواره وابسته به دیگری است.
هگل معتقد بود فلسفه از رویارویی دو نیروی متّضاد در تاریخ به وجود میآید. از نظر هگل نسبت واقعیت با عقلانیت همانند یک آونگ که با نیرویی به حرکت درآمده، می باشد به این ترتیب که نیروی عقلانیت، واقعیت را به مثابه یک آونگ به سمت خویش میکشاند، پس هر تصمیمی که در سمتی که آونگ آمده اتخاذ شود، موجب نادرست بودن سمت دیگر واقعیت میشود. لاکان در تعریف انسان نه اصالت را به خود و نه به دیگری میدهد، او از عنوان انسان برزخی یاد میکند.
لاکان در شناخت "خود" معتقد است که نفس ما در لایهای از نظم خیالی پوشیده شده است، مرحلهای که آدمی خویش را در آینه میبیند و متوجه میشود که جدا از آن تصویر است. ولی تا پیش از آن به دلیل ارتباط نزدیکی که بین او و مادر بود همیشه احساس میکرد با وحدانّیتی روبروست، چرا که وقتی خواستهای داشت گریه میکرد و و فکر میکرد وجودی در قالب وجود مادر دارد.
اما در سنین شش تا هجده ماهگی کودک احساس تصرّف کامل بدن خود را دارد و میتواند از تصویر خود نتیجه بگیرد که خودی جدا از آن چیزی که در خارج خودش می بیند، وجود دارد. از نظر لاکان این امر که کودک با دیدن تصویر خودش، فکر میکند خودش را شناخته و خودی واحد دارد توهّمی بزرگ است. چرا که از نظر لاکان، تصویر انسان غیر از چیزی است که خود اوست، لذا آن تصویر معادل سوژه نیست. بنابراین این مرحله، به شکل شرطی به شناخت در انسان تبدیل میشود، چون ما از طریق تصویر خودمان را درمییابیم، بنابراین محکوم میشویم که همیشه از منظر دیگری خود را بشناسیم نه از طریق کندوکاوهای درونی.
به عبارت دیگر، جدایی کودک از مادر با تصویر اتفاق میافتد؛ تصویری که هیچ ارتباطی به سوژۀ واقعی و چند بعدی ما ندارد.
نتیجه اینکه همواره آدمی خود را با تصویری که جامعه و دیگری به عنوان تصویر ایدهآل ارائه میدهد، ارزیابی می کند، درحالیکه آن تصویر خود ما نیست بلکه تصویر دیگری است.
مرحلۀ دومی که لاکان از آن یاد میکند مرحلۀ "نظم نمادین" است و زمانی روی می دهد که فرد وارد زبان می شود و میآموزد.
در اینجا نیز مجدّداً فرد در برابر دیگری قرار میگیرد.
در تعریف زبان، تفاوتی بین ساختارگرایی و پساساختارگرایی وجود دارد که از نظر ساختارگراها همیشه یک دالّ و مدلول داریم که یک نظام کاملاً قراردادی است، اما در تفکر پساساختارگرایی تقدّم با دالّ است. در واقع فرد وارد دیگری به عنوان زبان میشود و از طریق زبان خود را بیان میکند. پارادوکسی که روی میدهد اینجاست که از طرفی ما اجازه داریم فردیّت خود را ابراز کنیم و از طرف دیگر محکومیم از طریق دیگری، یعنی زبان خود را بشناسیم. این باعث میشود حیات نفس ما همیشه پنهان بماند.
نظم واقعی، یعنی واقعی ترین بخش وجود ما، آخرین نظمی است که لاکان دربارهاش بحث میکند.🔆
❗️(نویسنده: دکتر علی نیکوکار)
ز.ق ـ فرزانآگاهی❗️
@Kajhnegaristan