❗️نهیلیسم به مثابه‌ی میوه‌ی «عقلانیت» ❗️. ✍ رضا مجد

❗️نهیلیسم به مثابه ی میوه ی "عقلانیت"❗️
✍ رضا مجد
قسمت دوم


📙اول با این ادعا شروع می کنیم که "نهیلیسم نتیجه ی منطقی عقل گرایی و عقلانیت است".چطور؟ همانطور که نیچه هم بارها اشاره می کند، انسان همیشه میل به حقیقت داشته است، همیشه میل داشته است که به جهان و هستی و زندگی و خودش معنایی حوالت بدهد، و نهیلیسم پایان منطقی این تلاش است، حرصی متافیزیکی که در پس و پشت هر چیز و هر کس معنایی می جست، دقیقا نهیلیسم از درون این میل به حقیقت زاده شده است، و به نوعی همبسته ی آن بوده آنهم در قالب یک جواب ضمنی و به زبان در نیامده :" که این جهان می تواند هیچ معنایی نداشته باشد". ولی همیشه این ندای درونی واپس زده می شده است. آنچه همه ما در لحظه هایی از زندگی روزمره حسش می کنیم( همان پوچی همه چیز و اینکه چقدر بعضی از رخدادها بی معنی و پوچ و تصادفی می تواند باشد) زمانی که خود واقعیت هر روزه به عنوان یک واقعیت مسلم و قطعی به چالش کشیده می شود و اینکه چقدر می تواند حتی خود واقعیت ساختگی باشد در واقع نوعی احساس نهیلیستی است و نیز نوعی نتیجه ی انسانی و تاریخی. اگر بخواهیم به ریشه ی نهیلیسم برسیم، باید خیلی عقب تر برویم به لحظه هایی در تاریخ بشر تازه متمدن شده که به دنبال معنا بود و سعی می کرد از دل هرچیز و هر پدیده و هر رخدادی معنا و مفهومی بیرون بکشد، آنهم توسط تفکر متافیزیکی، و قائل شدن به ذات و جوهر و معنایی نهایی در بطن و درون هر چیزی. سلطه ی سوبژکتیویسم و ذهن گرایی و خواست تسلط به همه چیز، خواست تسلط بر طبیعت، و نیز فرافکنی این سوبژکتیویته به جهان و اشیاء و ساخت دهی جهان بر اساس خواست و ساختار درونی خودمان بود که سر آخر ما را به نهیلیسم رهنمون شد.
البته نیچه بین دوگونه نهیلیسم تفاوت قائل است، نهیلیسم فعال و نهیلیسم منفعل، خواست فعالانه ی نیستی یا هیچ، و نخواستن منفعلانه ی نیستی و هیچ یا هیچ خواستی نداشتن. این دوگانگی به نوعی معیار اصلی نهیلیسم عنوان شده است، نوعی انتخاب این یا آن. این دوگانگی خود را به صدها شکل می تواند نشان دهد، چه در تاریخ، چه در عرصه ی ادبیات، چه در فلسفه و چه در روانکاوی و علوم انسانی. چیزی که در رابطه با معنا و مفهوم نهیلیسم مهم است این است که نهیلیسم یک مقوله ی توصیفی نیست، یا یک مقوله ی فرهنگی و اجتماعی یا حتی یک دوره ی تاریخی خاص، نهیلیسم از یک دوره ی تاریخی فراتر می ره و رد آن را می توان از آغاز تاریخ پی گرفت، آنهم در قالب یک دوگانگی، یکجور گسست، یا به بیان لاکانی یکجور مازاد/فقدان. رد نهیلیسم را باید در عدم انسجام ها و گسست ها جستجو کرد.📙
ادامه دارد...


@Kajhnegaristan