آیا روانکاوی نوعی فلسفه، و لکان نوعی فیلسوف است؟

آیا روانکاوی نوعی فلسفه، و لکان نوعی فیلسوف است؟
✍ فرزام پروا


🔶در این کانال بارها از فلسفه و فیلسوفان سخن گفتیم، چرا که پرسش هایی که فلسفه مطرح می کند برای روانکاوان مهمند. اما این موضوع نباید این تصور را به وجود آورد که پاسخ به دو پرسشی که در عنوان این مطلب آمده مثبت است. پاسخ هر دو پرسش منفی است چرا که:
اولا روانکاوی با تجربه کار دارد، و در واقع تجربی ترین علوم است.
ثانیا روانکاوی با عمل ACT نسبت بیشتری دارد تا تفکر.
ثالثا فلسفه از عصر روشنگری به بعد عمیقا متوجه نسبی گرایی شده است: فیلسوفان عصر روشنگری مانند ولتر و دیدرو با تمامی امور مطلقی که در سنت وجود داشتند جنگیدند و آنها را خرد و منهدم کردند. برای لکان یقینا یک مطلق وجود دارد، در معنی چیزی که از نسبی گرایی صورتهای ظاهر می گریزد، و این همان معنایی است که او به کلمه "واقع" می دهد. به همین دلیل است که نبایستی لکان از سنخ فیلسوفان به شمار آورده شود، فیلسوفانی که با لکان از نظر ارجاع ضروری به خود علم اشتراک نظر ندارند. بدون شک برای لکان علم گفتاریست که در آن صورتهای ظاهر به بیان در می آیند، اما آنها صورتهای ظاهری هستند که بعد واقع را لمس می کنند. از زمان فروید، روانکاوی همیشه بر شیوه علمی نزدیک شدن به بعد واقع تاکید کرده است.


@Kajhnegaristan