…هیچکس. نرفته است. من مانده‌ام و

#شعر


هیچکس
نرفته است
من مانده ام وُ
اضلاع این تنهایی
و اثاثیه ای
که نسبت به چیدمان های مختلف
بی تفاوت اند
بی گمان این تقلایی ملال آور است
تنهایی را هر طور بچینی
خانه بزرگ تر به نظر می رسد
در تنهایی
هیستری ِ فضا دهان باز می کند
و دیوارهای اتاق
تا سرحدات جنون
پا پس می کشند
و دل ات‌ تنگ ِ
تنگی ِآغوش می شود
در فواصل لحظه های امن
مکان ِ من مفصلبندی می شود
مکانی که تنگی ِ آغوش ِ یک گور است
آری
زمان از آمیزش ِ چیزها با مرگ زاده می شود
و در فشار تنگی ِ آغوش ِ گور بودن
تنها شرط بقای من است


✍ محمد الله ویسی


@Kajhnegaristan