🔸<<زیستن در سرزمینی که در آن: نه در رفتن حرکتی بود و نه در ماندن سکون>>🔸

🔸<<زیستن در سرزمینی که در آن : نه در رفتن حرکتی بود و نه در ماندن سکون>>🔸
✍ دکتر علی اکبر قنبرپور


🔆 در همه جای جهان و فارغ از نظام اجتماعی آنان،"حوادث غیر مترقبه" رخ می دهد و همه جا نیز خرابی ببار می آورد،زلزله،سیل،آتش سوزی و تخریب جنگلها در همه جا و بنام توسعه امکانات زیست بشری اتفاق می افتند و همچنین،فعالیت بزهکاران و دزدها و اختلاسگران و هزاران هزار مورد دیگر.
ولی آنچه که وقایع اتفاق افتاده،در حال وقوع و یا در لیست انتظار کشور ما را از دیگر کشورها جدا می کند و همه آنها را همچون حلقه ای از یک رشته زنجیر ِ واحد، بهم وصل می کند و واجد معنی می سازد،نوعی از تفکر،نوعی از نگاه بزندگی،نوعی مواجهه با انسان و نوعی تعریف و نوعی از شیوه اداره امور جامعه و اجرای آن درکلیه عرصه های زندگی و در انتها قسمی از روبرو شدن با منابع ،ذخایر و منافع ملی است که بطرزی ساختاری در همه این وقایع مشترک است و هیچ عرصه ای از زندگی در کشورما ایران نیست که از این خصوصیات مشترک ،مبری بوده و در امان مانده باشد:
۱- عدم عقلانیت موضوعی و شایسته سالاری حرفه ای در اداره امور مملکت و نگاه بزندگی در کلیه وجوه آن ،هم در عرصه مدیریت کلان،که من آنرا مدیریت رانتی می نامم و هم در تربیت نیروی انسانی و هم درمواجهه با قانون و سازمان و سلسله مراتب اداری کشور
۲-اولویت و اصل بودن ِ"مطلق"ِ منافع و مصالح فردی،خانوادگی و جناحی بر همه چیز و همه جا و همه اوقات و نزد فراگیرترین تعداد آحاد مردم.
۳- بی تفاوتی عمیق،نوعی لاابالیگری بنیانی و آمیخته با درجاتی از خیانت در ساحت امرجمعی، خیر عمومی و دارایی های ملی.
۴- اضطرارهای بی پایان و تحمیل وضعیت فوق العاده به شرایط عادی زندگی،دسترسی به عقلانیت ِ ِ برنامه ریزی شده در اصلاح تدریجی امور را غیرممکن ساخته و جامعه را هنوز یک بحران را بطور کامل تجربه نکرده و آنرا مورد تجزیه و تحلیل علل و بررسی راهکارها قرار نداده،وارد"بحران جدیدا از راه رسیده" می سازد.
اضطرارهای پایان ناپذیر توان اصلاحی جامعه و تشکل یابی دموکراتیک آنرا بهدر داده و آنرا فرسوده می سازد
۵-بحرانهای پایان ناپذیر و زنجیره ای در غوغای کر کننده خود و در تجمیع اضطراری امکانات برای عبور از بحران و در اختیار مدیریت رانتی،"مساعدترین" وضعیت را برای اشرافیت دولتی فراهم می سازد تا با دسترسی انحصاری به مجوزهای ویژه و با تکیه بر ارتباطات پشت پرده،بهترین فرصت را برای قرارگیری در "وضعیت عروج اضطراری"و در جهت تحول به غولها و مافیاهای پول و قدرت در کلیه عرصه های زندگی و خارج از "چشم کنترل" جامعه ای قرار گیرند که در امواج خرد کننده بحرانها و مشغولیت در دام" افشاگری های آغشته به آگاهی کاذب"،در هر بحران،فرسوده تر و ناتوان تر از قبل می گردد.
بنابراین آنچه که مهم است و نباید به محاق فراموشی سپرده شود،توجه و تمرکز بر شکل گیری "وضعیتی" است که در آن،"حاکمان" تنها مقصر در ایفای نقش منفی نیستند،بلکه این" کلیت جامعه ایرانی" است که در ورطه نوعی از نگاه بزندگی اسیر شده، که در متن آن، "ایران،ارتقا و اعتلای نمره آن در سطح جهان و حراست و حفاظت از اموال و منابع وذخایر ملی" آنرا را فراموش کرده است:ورطه تمامیت خواهی انقلابی.
حال نقش دولت در یک کشور نفتی،انقلابی،در حال توسعه و باسابقه طولانی حاکمیت مستبدان در تاریخ اجتماعی ما ایرانیان در این میان چقدر غالب و چقدر تعیین کننده است،موضوعی است قابل توجه و قابل بحث.
آیا همانگونه که در ضرب المثل"الناس علی الدین ملوکهم" تاکید شده،اصلی ترین نقش بر عهده حاکمان است؟
آیا هرینه بسیار بالای فعالیتهای جمعی و حتی در عرصه هایی که کمترین برخورد با ساختار قدرت را دارند و از قبیل فعالیتهای زیست بوم،ما ایرانیان را با عمق،دوام و همه گیری بیشتری در "لاک"حوزه های فردی- خانوادگی- محفلی فرو برده است؟
و دهها علت و عامل و نقش که می توان نام برد و مورد ارزیابی قرار داد،ولی آنچه در عمل و در برنامه کاری دولت و وسیع ترین تعدادآحاد مردم،روی میز کاری آنها قرار دارد،این واقعیت تلخ است که: کسی دلش به حال ایران،جنگلها،مراتع،رود ها و کوهها،کوچه باغهای شهری و...آن نمی سوزد و اگرهم بسوزد حاضر نیست در این راه از مال و وقت و جان خود مایه بگذارد.
خلاصه میهن عزیز ما"ایران خانم"،هم از زمانه در عذاب است: خشکسالی چند صد ساله،قرار گرفتن در منطقه ای ناامن بنام خاورمیانه و نفتی و انقلابی بودن،یعنی از همه بدترین های موجود و در معرض تخریب بی امان امکانات زیست محیطی قرار دارد و هم از "شوهر و فرزندانی" ناتوان و نابکار و به فساد کشیده شده رنج می برد که میهن و دین و حزب و سندیکا و...،تنها بمیزانی برای آنها مهم است و در زندگی آنها نقش ایفا می کند که "منفعتی فردی،خانوادگی و محفلی" در آن برایشان محتمل باشد.🔆
ادامه...👇

@Kajhnegaristan