🔸ابتذال خوش بینی🔸. بخشی از کتاب امیدواری بدون خوشبینی

🔸ابتذال خوش بینی🔸
بخشی از کتاب امیدواری بدون خوشبینی
✍تری ایگلتون


تری ایگلتون در جدیدترین اثرش "خوشبینی را دشمن امید و مبتذل ترین احساس آدمی و شکلی از انکار روانشناختی می نامد. این پادکست بخشی از کتاب جدید تری ایگلتون روشنفکر عمومی،نظریه پرداز و منتقد ادبی می باشد که در سپتامبر دوهزار و پانزده توسط انتشارات دانشگاه ویرجینیا منتشر شده است، ایگلتون در امیدواری بدون خوشبینی می نویسد: واقعیت، آن آدم بدبینی است که مردم گوش هایشان برای حرفهای خائنانه ی او می بندند، از آنجا که حقیقت در بیشتر مواقع به اندازه ی کافی ناخوش آیند است باید با اراده ی محکم و آهنین بر آن غلبه کرد، خوشبینی طوری است که به آسانی نمی شود آنرا از یک بیماری روانی تمیز داد. خوشی این چنینی شکلی از انکار روانشناختی است، حالا هر قدرت خارق العاده ای که می خواهد داشته باشد، اما در حقیقت، یک بهانه و فرار اخلاقی است، خوشبینی دشمن امید است.یعنی همان چیزی که بدان احتیاج داریم آنهم درست به این دلیل که می توانیم اعتراف کنیم که شرایط چقدر وخیم است.
همانطور که عقاید سیاسی می توانند خوشبینانه یا بدبینانه باشند، ملت ها نیز همچون عقاید می توانند خوشبین یا بدببین باشند. ایالات متحده ی آمریکا البته در کنار کره ی شمالی، از معدود کشورهای جهان است که در آن خوشبینی تقریبا نوعی ایدئولوژی دولت محسوب می شود، اکثریت ملت آمریکا چنین تصور می کنند که خوشبین بودن به آینده عین وطن پرستی است، اما نگرش منفی را نوعی بزه فکری تلقی می کنند، بدبینی تا حدودی یک عمل خراب کارانه و ضد سیستم محسوب می شود حتی در دوران هایی که کوچکترین امیدی وجود ندارد یک توهم جمعی از قدرت و لایتناهی بودن در میان ملت وجود دارد که مدام ناخودآگاه ملی آنها را به خود مشغول می کند.
در آمریکا اگر رئیس جمهوری اعلام کند که از بهترین دوران آمریکا گذر کرده اند و اکنون در شرایط خوبی بسر نمی برند، احتمال برنده شدنش در انتخابات به اندازه ی احتمال برنده شدن یک شامپانزه است. مورخی آمریکایی اخیرا گفته بود روزگار و زمانه هرطور که باشد سخنرانی های مراسم تحلیف ریاست جمهوری همواره خوشبینانه هستند. البته او با این دیدگاه بنای نقادی نداشت در مورد برخی از جنبه های فرهنگ آمریکا نوعی سرخوشی ناخواسته و اجباری وجود دارد لفاظی هایی نظیر اینکه،"هرآنچه بخواهم انجام می دهم" که خود این موضوع ترسهای بیمارگونه از شکست را آشکار می کند. لیونل تایگر محقق آمریکایی مطالعه ای به شدت بی سروتهی دارد با عنوان زیست شناسی امید، تایگر در این مطالعه گویی از اینکه ایدئولوژی امید کشورش را در یک بستر علمی قرار دهد دل نگران و دلواپس است. او در واقع فکر و ذکرش را مشغول مواردی اینچنینی می کند. میمونهایی که به آنها موادمخدر داده اند مواد تغییر خلق و همچنین تغییرات شیمیایی یافت شده در مدفوع والدینی که در غم از دست دادن فرزندانشان هستند، اگر تنها می توانستیم مبنای روانشناختی شادی و خوشرویی را به دقت کندوکاو کنیم شاید این امکان وجود داشت که نارضایتی سیاسی را برای همیشه ریشه کن کنیم و شهروندانی همیشه پرشور داشته باشیم. امید به لحاظ سیاسی، ماده ی محرکی کارآمد است . دیدگاه تایگر این است که این احتمال وجود دارد که بالا بردن سطح خوشبینی یک تعهد مشترک انسانی باشد. به نظر می رسد استالین و مائو در این مورد دیدگاه مشترکی را اتخاذ کرده اند. این وظیفه ی اخلاقی ماست که تاکید کنیم همه چیز گل و بلبل است تا زمانی که آشکارا چنین نیست، مولفان اثری با نام امید در عصر بیقراری، به همان شیوه ی مضحک ما را چنین خبردار می کنند که "امیدواری بهترین دارو است چرا که حاکی از نوعی حدوسط سازش بخش است میان واکنش استرسی تشدید یافته و عقده ی حل شده ی ناامیدی.


@Kajhnegaristan