🔸خود- متحرک‌های شادمان🔸. ❗️ (مستخدمان: چگونه می‌توان آنها را دست انداخت) ❗️

🔸خود- متحرک های شادمان🔸
❗️(مستخدمان: چگونه می توان آنها را دست انداخت)❗️

پیامد های ذاتی شادمانی

🔆هر اندازه تناقض بار به نظر آید، خودکامگان ترجیح می‌دهند دوست داشته شوند! وظیفه ی قوای عمل ثبت نام شدگان موضوعی است مختص هم راستا سازی؛ یعنی موضوعی مربوط به تولید امیال مناسب (برای ارباب- میل). بنابراین باید سرمایه داری را نه تنها در قالب ساختارهایش، بلکه همچنین به مثابه ی قسمی رژیم خاص میل فرا چنگ آورد. با بهره‌گیری از اشتقاقی فوکویی می‌توانیم آن را قسمی اپیتومه بخوانیم. سخن گفتن از اپیتومه شیوه ی دیگری است برای یادآوری اینکه ساختار های عینی، چنانکه پیشتر بوردیو و البته مارکس نیز ذکر کرده اند، لاجرم به درون ساختارهای ذهنی امتداد می یابند و اینکه آنها همچنین علاوه بر بیرونی بودن، [به منزله ی] چیزهای اجتماعی، باید همچون کتیبه‌هایی اندر روان افراد موجود باشند. به سخن دیگر، ساختارهای اجتماعی به منزله ی پیکربندی هایی از امیال و تاثیرات تجلی می‌یابند و بدین ترتیب دارای [جنبه ی ]خاص خیالی خویش هستند. با وجود این، سخن راندن سرمایه داری به مثابه اپیتومه همچنین به معنای گفتن این است که در میان کثرتی از ساختارهای اجتماعی، آنهایی که با روابط سرمایه دارانه پیوند خورده‌اند، استحکام و مرکزیتی کسب کرده‌اند که آنها را به اصل سازمان دهنده ی بخش بزرگتری از حیات اجتماعی بدل کرده است. اپیتومه ی سرمایه دارانه تنوع امیالی را که درون جوامع معاصر وجود دارد از میان برنمی دارد؛ بلکه بخش عظیم تری از آن چیزی را که در آنها مشترک است، به تصرف در می آورد. در این جوامع، میل ورزیدن عمدتاً با نظم سرمایه دارانه ی اشیا هم نواست یا به بیان دیگر، در مطابقت با آداب میل ورزیدن ذیل روابط اجتماعی سرمایه دارانه است. بنابراین به شیوه ای معین ایده ی اپیتومه،به مثابه ی رژیمی قابل شناسایی ازمیل، فقط در ارجاع به پیوستگی مجموعه‌ای از روابط و کاربست ها معنا دارد. شاید آسانتر آن باشد که ویژگی های آن را در مقیاس کوچکتر مشاهده کنیم؛ مثلاً حیطه هایی که بوردیو به منزله ی "میادین" توصیف می کند؛ [یعنی] جایگاه هایی که عاملان درگیر در یک "بازی" اجتماعی یکسان با هم تلاقی پیدا می کنند. بوردیو اصطلاح توهم (illusio) را برای منافع عاملان درگیر شده در این "بازی" به کار می‌برد. اصطلاح اپیتومه برای چیزهای مشابهی به کار می رود؛ برای نمونه خود همان نیروهایی که درگیر شدن در بازی را پیش می‌برند، اما با مزیت مشخص نشان دادن این امر که تا چه اندازه این "منفعت" در نهایت، و با حفظ پیوند ارگانیک میان منفعت و کناتوس، یک موضوع میل و بنابراین یک موضوع [مربوط به ]تأثیرات به شمار می رود🔆.

--------------------------------------

🔺فردریک لوردون/بندگان مشتاق سرمایه؛اسپینوزا و مارکس در باب میل/ ترجمه؛فوادحبیبی-امین کرمی/ ص.64-65🔻


@Kajhnegaristan