«یادداشتی درباره واژه» آگاهی «:

"یادداشتی درباره واژه "آگاهی":
✍سیاوش طلایی زاده


واژه "آگاهی" در طول تاریخ ما همیشه به عنوان یک ارزش نه تنها از دهان کنشگران سیاسی و روشنفکران بلکه از سوی اصحاب قدرت و حاکمان نیز شنیده شده است. تا آنجا که تقریباً همه سیاسیون در کنار واژه هایی چون "آزادی" و "مردمی" بودن، خود را نماینده "آگاهی" نیز دانسته اند. اساساً ما هیچ یک از این دالها را بدون در نظر گرفتن بافت بیان و سوژه ای که آنها را بر زبان میراند نمیتوانیم معنا کنیم. به عبارت دیگر هیچ معنایی خارج از اراده گوینده این دالها به عنوان کسی که ادعای نمایندگی آنها را دارد وجود ندارد.
به عنوان نمونه هنگامی که مخالفین سیاسی دهه های ۴۰ و ۵۰ از آگاهی سخن میگفتند بر تقابل آن با تن تأکید داشتند.
آگاهی در این معنا با فراتر رفتن از مطالبات زندگی روزمره و حتی ایستادگی در برابر آن تعریف میشود. "آدم آگاه" کسی است که حیاتش محدود به "خور و خواب و شهوت" نیست و چه بسا در راه آگاهیش بر آنها چشم بپوشد. در اینجا "آگاهی" کلیدواژه "مبارزه" است و "میل" کلیدواژه "زندگی". آگاهی در برابر میل و مبارزه در برابر زندگی-شکم.
بنابراین مبارزه سیاسی برای مخالفین آن زمان با روگردانی کامل از زندگی و دست شستن از تمامی امیال همراه بود و در نتیجه سوژه برآمده از آن از هر آنچه به او فردیت میبخشید چشم پوشی میکرد.
مخالفین آن دهه ها آنچنان مجذوب "مبارزه" بودند که از خاطرشان رفته بود ما نه فقط با آگاهیمان که با تنمان در جهان زندگی میکنیم و با پاهایمان بر زمین قدم میگذاریم. "آگاهی" مادامی که نه در راه زندگی بلکه به عنوان خصم آن قد علم میکند تبدیل به نیروی سرکوبگر میل میشود و تجلّی آن را در بسیاری از سازمانهای سیاسی پیش از انقلاب دیده ایم. انتزاعیت این برداشت مبتنی بر فاصله گیری از جریان تاریخ و ایجاد تصویر-آرمانی است که همه کنشها باید معطوف به آن باشد. مقصود نه نفی آرمانگرایی است نه ترویج "میانمایگی" از طریق ایجاد تعادل میان آگاهی و بدن. مراد این است که اگر "آرمان-آگاهی" نه در نسبت با "زندگی-میل" بلکه علیه آن تعریف شود بیشتر در خدمت سرکوب است.
با این وجود اگر "آگاهی" مورد نظر مخالفین دهه های میانی به دلیل خصلت اتوپیاییش در نهایت میکوشید افقی فراروی اکنون بگذارد "آگاهی روشنفکرانه و دانشگاهی" آنچنان در منجلاب انتزاعیات فرو رفته است که قادر به برقراری هیچ نسبتی با اینجا و اکنون نیست.
آگاهی روشنفکرانه یا در دانشگاه متجلی میشود یا اطراف آن و در فضاهای شبه دانشگاهی. قوت غالبش نظریه است و شیوه بروز و ظهورش گفتگوست. اصلاح طلبان و طبقه میانی عاشق این نوع آگاهیند و فخر آن را میفروشند. مواجهه طبقه میانی با دی ماه ۹۶ از جنس این آگاهی بود.
آگاهی روشنفکرانه بیرون تاریخ می ایستد چون از جنس ایده است نه تجربه. با ژست تاریخدانی همراه است اما فاقد تاریخمندی است.
طبقه میانی همچنین دلبسته نوع دیگری از آگاهی به نام "آگاهی حقوقی یا مدنی" است که عبارت است از پافشاری بر حقوق و امکانات قانونی به عنوان یک شهروند. تجلّی این آگاهی مدنی و حقوقی در "انسان سرسختی" است که از حق خود کوتاه نمی آید و دیگری را ناگزیر به تمکین در برابر آن میکند (فرهاد میثمی را به یاد آورید)
اما تعریف آگاهی حقوقی و مدنی نیز بیشتر به کار همان طبقه میانی می آید که دل در گروی تداوم وضع موجود دارد. نیروی حقوقی با نیروی سیاسی فرق دارد. نیروی سیاسی وجاهت خود را از کنش همگانی مردم می گیرد، اما قدرت حقوقی یا در قالب مطالبه فردی(شهروندی) درمی آید یا در قالب سازمانی (احزاب، انتخابات) که هر دو لقلقه زبان طبقه میانیند.
گاهی نیز "آگاهی" در یک معنای ژورنالیستی فهم میشود و عبارت است از شهامت "افشاگری" و رسوا کردن "دستهای آلوده". در اینجا آدم "آگاه" از "پشت پرده" خبر دارد و به سادگی "گول نمیخورد".
در تمامی این موارد، آگاهی امری است انتزاعی که یا سرکوبگر میل است یا ایده ای دانشگاهی و فاخر و بی نسبت با تاریخ؛ یا ادبیات وجودی طبقه میانی است (آگاهی حقوقی) و یا در نهایت تصویری از عروسک گردانان پشت پرده به دست میدهد و ما را به سوی این باور میکشاند که فاعلیتی در تاریخ نداریم ("سیاست پدر و مادر نمیشناسد").
در برابر این برداشتهای انتزاعی و سرکوبگرانه به گمان ما هنوز میتوان از نوعی از "آگاهی" دفاع و این واژه را مجدداً تصاحب کرد.
تعریف متفاوت آگاهی باید نخست در نقطه مقابل فردیت زدایی باشد و آگاهی را خصم میل نداند؛ دوم نباید در سطح ایده های انتزاعی کلّی باقی بماند؛ سوم باید به گونه ای تعریف شود که بر زبان همگان بچرخد و در نهایت بر خلاف الگوی ژورنالیستی باید احساس فاعلیت را در ما برانگیزد.
"آگاهی" به این معنا تعریفی جز "درک هم سرنوشت بودن" ندارد.
هم سرنوشتی دلالت بر شرایط تاریخی اکنون ما دارد، شرایط زندگی روزمره همگانی ما و از این رو در جهت زندگی است نه مرگ؛ ادامه دارد 👇
@Kajhnegaristan