ریشه‌های درختی تنومند و سایه گستر (۲۰):. برحسب ساختارگرایی، زبان بعدی است که از سوژه پیشی می‌گیرد

ریشه های درختی تنومند و سایه گستر(20) :
✍ فرزام پروا


-چامسکی زبان را نوعی ارگان می بیند که از درون به بار می نشیتد، اما نقطه نظر لکان مطلقا در تضاد با اوست: زبان آنجا هست و پرسش این است که چطور یک فرد واحد داخل آن می شود. برحسب ساختارگرایی، زبان بعدی است که از سوژه پیشی می گیرد. لکان در آن زمان تلاش کرد سوژه را از زبان استنتاج کند و نشان بدهد که سوژه تاثیر ارتباطات زبانی خاص است. در [مقاله] "حوزه و کارکرد سخن و زبان" سمبل است که انسان را می سازد: انسان، به خاطر وجود سمبل هاست که آن چیزیست که هست. در آنجا لکان تمام ارجاعات انسان شناسانه را از لوی اشتراوس معرفی می کند تا نشان بدهد که حتی در مورد "ابتدایی" ترین مردمان، زندگی آنها توسط بعد بسیار ساختاریافته ای از ارجاعات ارگانیزه و مرتب می شود و حک شدن آنها در بعدی از سمبل ها بسیار دقیق است. ناخشنودی در تمدن ما ممکن است از این واقعیت بیاید که بعد سمبولیک ما بسیار بیشتر از مردمان "ابتدایی" متناقض است: آن بیش‌از حد پیچیده شده است.
لکان با در نظر گرفتن اینکه بزرگ دیگری جایگاه زبان است، پیش می رود تا قانون ارلی، قانون اودیپوس را با ساختار زبان هم هویت کند. در تمام این، اصطلاح بنیادی به رسمیت شناخته شدن توسط بزرگ دیگری است، به رسمیت شناخته شدن وجود فرد توسط بزرگ دیگری، در مقایسه با آنچه در مرحله آینه ای اتفاق می افتد. بعد تصویری جنگ است‌؛ بعد سمبولیک اساسا صلح و دیالوگ است. به این ترتیب لکان توانست اشتیاق را در آن زمان به عنوان جستجویی برای این سمبل صلح تعریف کند، که وقتی شما خود وجود روانکاوی را درنظر می گیرید، مشکل به نظر می رسد. این توضیح می دهد که چرا او بعدا از آن موقعیت دست کشید و آن را کنارگذاشت.



@Kajhnegaristan