🔸 «روح فقیرانه خود را غذا دهید» 🔸. کتابی که باید جزو شاهکارهای ادبی اش شناخت که شناخته‌اند

🔸«روح فقیرانه خود را غذا دهید»🔸
✍قربان عباسی


🔆این سفارش آندره ژید است به خوانندگان خود درکتاب مائده های زمینی.کتابی که باید جزو شاهکارهای ادبی اش شناخت که شناخته اند.اما منظور ژید از روح فقیر چیست؟ روح فقیر روحی است که پر از آشغال است.تلنبارشده از خرافه و زشتی.روحی است که تعصب آن را به مردابی متعفن بدل کرده است. روح فقیر همان آدم فقیر گرسنه و ازپاافتاده است که نای ایستادن ندارد.خمیازه می کشد،چرت می زند و سکون و ایستایی نمادبارزش است.روح فقیر همان کارتن خواب است.روحی که علیه فقر خود نمی جنگد بلکه آن را با اعتیاد به وادی فراموشی می راند.روح فقیر همان روح فراموشکار است.

ترم «اقتصادروحانی» برهمین فقر روحی گره خورده است.آدم فقیر اگر چکی به مبلغ بالا بکشد کسی ازاو چک را قبول نمی کند چون می داند حسابش فاقد اعتباراست.انسان بدون معرفت،دانش راستین و ذهن انتقادی همان روح فقیر است کلماتش اعتباری ندارد.جملاتش بی سرو ته است.بادهواست.متخصص شدن درجهان مدرن یعنی تلاش برای افزودن اعتبار بانکی خود.درحوزه علوم سیاسی وقتی یک متخصص هم حرفی بزند و یکی بقال سرکوچه هم درست به این می ماند که آدم ثروتمند و فقیر هردو چک میلیاردی کشیده باشند.درک این مسئله سرآغاز ورود به جهان مدرن و درک ریزه کاری ها و ظرافت های اجتماعی آن است.روح فقیر همان حساب بانکی بی اعتبار است.

اما روح فقیر نشانه های دیگری هم دارد.روحی است سترون و لم یزرع و بایر. مثل زمینی که خشکیده و هیچ گیاه و سبزه ای درآن نمی روید.ازروح فقیر چیزی بیرون نمی ترواد.همان چشمه خشکیده است.نازایی ذهن است.و شاید هم یائسگی زودهنگام ذهن که علتش جز تعصب و فناتیسم نیست. روح های فقیری که مبتلای تعصب اند به یائسگی زودهنگام ذهنی دچارشده اند.

روح فقیر روحی است که از جهل تغذیه می کند.بلاهت پشتوانه آن است. نمی داند که نمی داند اما خیال می کند که خداوند عالم بیشترین سهم ازعقل را به او نثارکرده است.روح فقیر کسی است که هیچ وقت به داشته های ذهنی خود شک نمی کند.آنها را نمی سنجد.تمام ذهن او از آشوب خرافه،اطلاعات غلط،و کلیشه تلنبارشده است.زبانش هم عادت زده است.ده ساعت کنارش باشی ده کلمه تازه نخواهی شنید.روح فقیر همان کلاغ پل ون است از چیزهای مرده تغذیه می کند.ازگذشته و از پستان مادری که مرده است می نوشد.

روح فقیر روحی است که هنوز فردیت،استقلال و والایی خود را نیافته است.صغیر است و در پی قیم است تا دستش را بگیرد.او ناتوان ازایستادن بر روی پاهای خوداست.عاشق حماسه است تاقهرمانی پیداشود و تمام مشکلات را حل کند همیشه پشت سوم شخص بزرگ پنهان است.روح فقیر لندوک است،پرنده ای که هنوز بال درنیاورده است.عاشق مد است که درجمع ذوب شود.چون درمیان جمع پنهان می شود و کسی متوجه پوچی و بی محتوایی او نمی شود.پشت ملت،ملیت،قوم پنهان می شود تا فقر روحی خود را پنهان کند و چون وارد سیاست شوند فاشیسم را خلق می کند.فاشیسم تلفیق مد با سیاست است.یعنی همان کرگدن های یونسکو.کورهای ساراماگو.با روح فقیر ازدواج نکنید چون امکان ندارد آشغال ها را بیرون بگذارند اینها آشغال ها را درخود تلنبار می کند. اگر تصور می کنید روح فقیر انزجار برمی انگیزد و کراهت آوراست به پیشنهاد ژید گوش بدهید:
«روح فقیرانه خود را غذا دهید»🔆


@Kajhnegaristan