«لویاتان جمهوری اسلامی را بلعیده است»

"لویاتان جمهوری اسلامی را بلعیده است"
✍ دکتر قنبرپور


لویاتان در تمامیت خواهی با لویاتان کلاسیک یک فرق بزرگ دارد و شکافی عظیم آندو را از هم جدا ساخته است:"هیولای "برآمده از زیست سیاست تمامیت خواهی آن اژدهای غول آسا و وحشتزایی نیست که "زندگی" را می بلعد،همه چیز را درهم می کوبد و ترس در اعماق وجود هر جنبده می افکند؛ تخم نفرت را در دل آدمی می کارد،حس مقابله را بر می انگیزد و خط فاصلی روشن بین زندگی و لویاتان بر می افرازد؛
لویاتان ِ تمامیت خواهی،نوعی و شیوه ای از زیستن است که بتدریج در اعماق وجود آدمی،حتی در دورترین روستاها لانه می کند و به روشی از زندگی کردن و تصمیم گرفتن، تبدیل می شود ؛ "نوعی از حضور اجتماعی" و شیوه ای از سوژه شدن که در اینگونه کشورها،در جایگاه یک "پیش شرط"قرار می گیرد برای زنده ماندن، رسمی شدن،موفقیت و ورود به مراتب شغلی و...
یک پیش شرط که گرفتن نمره و مجوز قبولی از آن و پذیرفته شدن برای ورود به دنیای"رسمی"در چهارچوب تمامیت خواهی،همانگونه که فرانسیس گویا ذکر کرده است،باید "عقلانیت و خرد"،رقابت آزاد و اتکا به استعداد فردی و شایسته سالاری حرفه ای را در"خود،یا همان من"، در جایگاه"یک توپولوژی روانشناسانه"له نمود، خوابانید و برای همیشه از خاطرش برد.
تمامیت خواهی با تبدیل"مستثنی شدگان" از رعایت قانون و بهره مندان از امتیازات ویژه،به "الگوی انسان موفق"،"لویاتان" را در اعماق وجود تک تک افراد یک ملت می کارد،آب و کود می دهد،به "آرزومندی" آحاد جامعه ارتقا می دهد و از آن" نهالی ملی" بر می سازد: قد کشیدن یک جامعه هیولایی.
"آنکه هیولا نیست" آنم آرزوست‌.


@Kajhnegaristan