دلتنگی.. غبار نفس من، دشت و کوه گرفت. دل پر تاب من، آتش گرفت

دلتنگی

غبار نفَس من ، دشت و کوه گرفت
دلِ پر تاب من ، آتش گرفت

سوداسری تو ام ، برای تو میخوانم
برای تو می ناله ، دل پر خونم
لو لو لو لو..

اگر چه آسمونِ غربت من تاریک است
مثل غروب ، بی رنگ و خاموش است

اما مرغ زیبا پرست چگونه رام میشه
چگونه به اتاق تاریک راضی میشه
لو لو لو لو..

من به خاطر عشقِ آزادی پر میزنم
به سمت زندگی نو تر ، راه میکنم

یه مرغ ، عاشق ، پر میزنم شهر به شهر
تا میرسم به کشورِ همیشه بهار
لو لو لو لو.


@Kajhnegaristan