این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
🔶 فضیلتهای امر توضیحناپذیر. دربارهی «جلیقه زردها».. ✍ نویسنده: ژاک رانسیر
🔶 فضیلتهای امر توضیحناپذیر
دربارهی «جلیقه زردها»
✍ نویسنده: ژاک رانسیر
ترجمهی: یاسین فغانی
🔸بخش اول🔸
وقتی از توضیحِ جنبش جلیقه زردها سخن میگوییم باید بپرسیم مراد از توضیحدادن چیست. ارائهی دلایلِ سررسیدنِ آنچه انتظارش را نداشتیم؟ در واقع، همیشه میتوان دلایلی آورد و چنین دلایلی برای توضیح جنبش «جلیقه زردها» انبوه انبوه میآیند: زندگی در مناطق پیرامونی متروک، خالی از وسائل حمل و نقل و خدمات عمومی و نیز فروشگاههای قابل دسترس، خستگی رفت و آمد روزانه، ناپایداری شغلی، درآمدهای ناکافی، مستمریهای ناقابل، معاش قسطی، آخر ماههای سخت …
مسلماً دلایلی برای رنج کشیدن وجود دارد. اما رنج کشیدن یک چیز است، و دیگر رنج را تحمل نکردن چیز دیگری است. حتی نقیض آن است. زیرا که محرکهای رنج که در توضیح شورش برمیشمرند دقیقاً مشابه دلایلی هستند که به یاری آنها غیاب یک شورش را توضیح میدادند: شرایط سخت زندگی که طبیعتاً نه وقت و نه انرژیای برای شورش کردن باقی میگذارند.
توضیحِ دلایل حرکت افراد با توضیحِ دلایل سکون آنها یکی است. این تنها یک ناسازگاری نیست. همان منطق عقل توضیحگر است. نقشش این است که ثابت کند که جنبشی که تمام انتظارات را غافلگیر کرده است دلایلی ندارد جز آنهایی که نظم عادی چیزها را تغذیه میکنند و اینکه همان دلایل سکون، جنبش را نیز توضیح میدهند. منطق عقل توضیحگر این است که ثابت کند که اتفاقی نیافتاده که از پیش شناخته شده نباشد، فرقی ندارد، اگر دلمان با راست باشد، نتیجه این است که جنبش دلیل وجودی نداشته است، یا، اگر دلمان با چپ باشد اینکه جنبش کاملاً موجه است اما، متأسفانه، در زمانی بد و به شیوهای بد به پیش رانده شده است، به دست افرادی که مناسب نبودند. اصل این است که جهان، بخش بر دو باقی بماند: کسانی هستند که نمیدانند چرا حرکت میکنند و کسانی که به جای آنها چرایی آن را میدانند.
باید گاهی چیزها را وارونه گرفت: باید دقیقاً از این واقعیت حرکت کرد که کسانی که شورش میکنند دلایل بیشتری برای شورش کردن ندارند تا برای شورش نکردن و حتی معمولاً دلایل کمتری برای شورش کردن دارند. و با حرکت از این نقطه، باید پرسش کرد نه دربارهی دلایلی که ما را قادر میسازند که در بینظمی، نظمی برپا کنیم بلکه دربارهی آنچه این بینظمی دربارهی نظم مسلط چیزها به ما میگوید و دربارهی نظمِ توضیحات که معمولاً ملازم آن است.
همچون تمام جنبشهای سالهای اخیر، جنبش جلیقه زردها کار کسانی است که معمولاً حرکت نمیکنند: نه نمایندگان طبقات اجتماعی معین یا مقولههایی شناخته شده برای سنت مبارزاتیشان. مردان و زنانی میانسال، مشابه آنهایی که هر روز در خیابان یا جادهها میبینیم، در کارگاهها یا پارکینگها، حامل یک وسیلهی جانبی، تنها علامت مشخصهشان، آنچه هر راننده باید همراه داشته باشد. آنها برای روزمرهترین دغدغهها به راه افتادند. برای قیمت بنزین، نماد این تودهی محکوم به مصرف که دل روشنفکران ممتاز را بههم میزند. همچنین نماد نرمالیتهای که خواب آرام حاکمان ما بر آن استوار است: این اکثریت خاموش، متشکل از افراد پراکنده، بیهیچ شکلی از بیان جمعی، بدون «صدا»یی(1) غیر از همانی که به تناوب، نظرسنجیها و نتایج انتخابات در حساب میآورند.
شورشها دلیل ندارند. به عکس، منطق دارند. و این منطق دقیقاً عبارتست از شکستن چهارچوبهایی که معمولاً در قالب آنها دلایل نظم و بینظمی و صلاحیت داوری دربارهی این دلایل ادراک میشوند. این چهارچوبها پیش از هر چیز شیوههای کاربرد زمان و مکان هستند. افرادی «غیرسیاسی»(2) که دائماً به تنوع مفرط ایدئولوژیکشان اشاره میشود، به گونهای چشمگیر، شکل کنش جوانان عاصی جنبش میدانها را برمیگیرند. اشغال. شکلی که دانشجویان شورشی، خود از کارگران اعتصابی وام گرفته بودند.
اشغال کردن، برگزیدن مکانی معمولی است تا در مقام جمعی رزمنده ظاهر شویم، مکانی که کاربری عادیاش را تغییر میدهیم: تولید، تردد یا چیز دیگر. «جلیقه زردها» فلکهها را برگزیدند، این نامکانهایی که رانندگان گمنام هر روز دور آن میگردند. در آنجا لوازم پروپاگاندا را کاشتند و آلونکهایی موقتی مانند همانهایی که در سالهای اخیر، افراد گمنام گردآمده در میدانهای اشغالی ساخته بودند.
@Kajhnegaristan