🔸 آهای عالی جناب: عشق🔸

🔸 آهای عالی جناب : عشق🔸
✍آرمان اسدی


🔆اینها جملاتی بود که وقتی خواننده میکروفون را مقابل جمع میگرفت همه با هم تکرار میکردند و میشد در صورتشان حس رها شدگی از بند یا بندهایی پنهان را دید.
مشابه چنین صحنه هایی را در اکثر کنسرتهایی که با اقبال عمومی مواجه میشوند یا هنگام گوش دادن به یک آهنگ پر طرفدار میتوان دید.
شنونده در بازخوانی یک پرونده مختومه و سر به مهر قرار میگیرد. پرونده ای که در آن قاتل و مقتول و بازپرس یکی هستند و هر سه خواستار بیان حقیقت و خشنود از طرح آن.
راستی چه چیزی باعث این حس غریب و لذت بخش و آن اندازه از شور و بر انگیزانندگی که گاه همراه با گریستن نیز هست میشود؟
یک چیز و آن زبان گشودن آن من پنهان و الکنی است که میتواند یک حس غریب را بیان کند و از اینکه خواننده و یا در واقع شاعر تجربه ای را که او نیز داشت ولی قادر به بیانش نبود با او در میان گذاشته، به شعف و به حال خوب میرسد و این همان چیزیست که در روانکاوی از آن به عنوان خوب گفتن از خود یاد میشود یعنی یافتن زبانی که بتوان با آن ناخودآگاهی در سایه و در انکار مانده را بیان کرد.
در شکل عام هنر و فلسفه و در شکل خاص شعر میتواند حلقه مفقوده بین زبان و ناخودآگاه باشد. شعر الفبای زبان ناخودآگاه است چنانچه فلسفه مفسر آن.🔆


@Kajhnegaristan