✍دکتر رضا احمدی …

#یادداشت
✍دکتر رضا احمدی



🔶مضحک بودن دستورات اخلاقی و دینی در این امر نهفته است که آنها چیزی را ممنوع می کنند که پیشاپیش ممنوع و ناممکن است. وقتی همه موانع را کنار می‌زنیم تا تجربه‌ای از خوشی داشته باشیم، به این مساله پی میبریم که خوشی در ذات خودش ناممکن بوده و آنچه توهم امکان دسترسی به لذائذ و خوشی‌ها را در ذهن‌مان بوجود آورده بود، همان ممنوعیت‌های فرهنگی و اجتماعی است. این آگاهی پیامد بسیار فاجعه‌آمیزی در پی دارد، زیرا از این پس دو نقش ظاهری بر عهده فرد گذاشته می‌شود: می‌توانیم با شکلی از ریاضت در قالب بودیسم و صوفیسم همچنان بر امر از دسته رفته سوگواری کنیم و یا اینکه در قالب هِدونیسم و مَصرف، کماکان وانمود کنیم در حال لذت و سرمستی هستیم. اما حقیقت عمل در هر دو مورد ایفای یک نقش و نمایش کاذب است. واکنش متحجرانه نیز برای بازگشت به دوره‌‌ای که انسان از طریق ممنوعیت های دینی و فرهنگی کسب لذت می‌کرد، تنها یک عملیات انتحاری است. انتحار، قانون میل را از طریق دسترس ناپذیر ساختن سوژه و نه ابژه، معکوس می‌سازد. بعبارتی سوژه در این نوع کنش حاضر نیست با قربانی ساختن ابژه‌ی میل، ایثار و فداکاری را بعنوان لذت تجربه کند، بلکه سوژه انتحاری، خودِ "قربانی کردن" و "ایثار" را قربانی می‌کند‌. آیا به راستی این بن‌بست‌های سه‌گانه بهترین دلیل بر شکست پروژه انسانی نیست؟ آیا تلاش‌های نظری در دوره معاصر از نیچه و هایدگر گرفته تا سارتر و دریدا صوربندی‌های متنوع از این بن‌بست محسوب نمی‌شوند؟



@Kajhnegaristan