✍ عبدالله صمدیان.. آسان …

#شعر_زمان
✍ عبدالله صمدیان

آسان



تو چرخيده اى
يامن؟
من چرخيده ام
ياتوچرخانده اى؟
يا
اصلاً
تودرمن چرخيده اى؟

*

من
ازآتش گذشته ام
گُلِ گداخته اى
برايت
آورده ام
صداى جرّقه هايت را
ازدورهاى نيامده
مى شنوم.
شعله هاى سنگت را
درمهتابىِ شيرين
مى بينم.


*

آسان نبودن را
چه سخت
معناكردى
ومن
چه آسان
معنايت مى كنم.
جانت را
چه آسان
به توبرمى گردانم
تنديسِ ايستاده برستونِ خود!

***

چه آسان
مى توانم
ازتوگذشت
اگرآسان،
اگربراى من
آسان
نمانى.

١٦/ ٩/ ٧٥



@Kajhnegaristan