پدر، مادر! دستم را بگیر و پا به پا ببر:. ✍ پویا ایمانی …

پدر،مادر! دستم را بگیر و پا به پا ببر:
✍ پویا ایمانی



🔶در پاسخ به پرسش دوستی که نوشته اند: "می دانیم که کارل مارکس شش فرزند داشت سه تایشان به ثمر نمی نشینند و از آن سه تای دیگر، دوتایشان خودکشی می کنند.
چنین کسی قاعدتا نمی تواند فرد معتبری باشد. از سوی دیگر همین مرد پیامبر رنجبران لقب گرفته که براستی سزاوار آن است؛ حال چه باید کرد؟ کارل مارکس چگونه آدمیست؟
مردی ولنگار و بی مسئولیت همچون مردی معتاد یا مردی ازخود گذشته و ایثارگر؟ کدامیک؟"

نخست باید به یاد داشته باشیم که رنجوری فرزندان را نمی شود همیشه به پای پدرومادر آنها نوشت. عوامل بسیاری می توانند زمینه ی روان رنجوری فرزندان را فراهم کنند.
پذیرفتن اینکه 'پدرومادر خوب' نداریم، بلکه 'پدر و مادر کمابیش خوب' داریم خود نشان پذیرش اختگی و کمبود است.
دیگر اینکه، گرچه پرورش خوب فرزندان در بالندگی آنها نقشی بنیادین دارد، ولی 'پرورش خوب' همیشه به معنای داشتن پدر و مادری پیروز و آفریننده نیست. کم نیستند مردان و زنان بسیار پیروز و آفریننده ای که فرزندانی 'ناکام' یا رنجور داشته و دارند. چرایی آن نیز روشن است. اینگونه افراد زمان عینی و ذهنی کمی برای رسیدگی به فرزندان خوددارند. ولی کودکان برای رشد بهنجار و متعادل نیازمند رسیدگی 'روزمره' هستند.
از این گذشته، معمولا کودکانی پیروز،شادکام و بالنده می شوند که بتوانند -- زندگی این امکان را برای آنها فراهم بیاورد -- که از پدر و مادر خود فراتر بروند. پدر و مادری که فراتر رفتنی نباشد، خودش به خودی خود مایه ی سرخوردگی فرزندانش می شود.
نکته ی دیگر این است که اینگونه پدر و مادرها از آنجاییکه خود اغلب از پدر و مادر خود فراتر رفته اند چشمداشت همانندی از فرزندان خود دارند. از این رو، چشمداشت آنها از فرزندان می تواند بیش از اندازه باشد، بی آنکه براستی شرایط به انجام رساندن این چشمداشت ها را برای آنها فراهم کنند. پیامد، رفتاری و پیامی ناسازنما به کودک خواهد بود: 'بزرگ' شو، حتی از من هم 'بزرگتر' ولی برای اینکار نمی توانی از یاری من برخوردار شوی!



@Kajhnegaristan