«خشونت و پیوند آن با زندگی ما». ✍ مصطفی مهرآیین/جامعه شناس …۱

"خشونت و پیوند آن با زندگی ما"
✍ مصطفی مهرآیین/جامعه شناس


۱. یکی از مهمترین سخنانی که در ماه های اخیر در فضای سیاسی و اجتماعی جامعه ما دائما تکرار می شود ستایش وضعیت موجود و ابراز نگرانی از سوریه یا عراق و افغانستان شدن ایران است.گفته می شود تغییر نمی خواهیم چون از خشونت احتمالی پس از آن می ترسیم.
۲.کسانی که این استدلال را مطرح می سازند به شکل ناخواسته بر این نکته تاکید می کنند که خشونت در شکل جنگ آن نامطلوب است و ما اشکال دیگر خشونت را می پذیریم تا به خشونت جنگ داخلی مبتلا نشویم.به زبان ژیژک در بحث از خشونت، خشونت همواره حضور دارد و هدفی ندارد جز تثبیت وضعیت موجود و تداوم بخشیدن به نظام امتیازات موجود. جامعه ما زندگی در خشونت را پذیرفته است تا به خشونت اسلحه و جنگ مبتلا نشود غافل از آنکه هر گونه خشونت بعدی ریشه در خشونتی دارد که برای حفظ وضع موجود به کار گرفته می شود.کشته شدن یا از دست دادن زندگی فقط رنگ قرمز خون نیست.اصولا مرگ چیزی نیست جز همان زندگی بی رنگ.خشونت موجود در جامعه ما زندگی ما را تبدیل به یک زندگی مرده یا همان زندگی بدون زندگی ساخته است.
۳.نزدیک به سه دهه است که بخش هایی از جامعه ما سعی در اصلاح خشونت موجود دارد و از نظام سیاسی می خواهد که از میزان خشونتی که برای حفظ خود به کار می گیرد بکاهد تا اصولا تبدیل به نظامی مقبول و بدون دشمن شود و دیگر به جای دادن امنیت در کانون سیاست های خود نیاز نداشته باشد.پاسخ نظام سیاسی ما اما چیزی جز اصرار مرگ آور بر خشونت نیست.اصرار بر این رویکرد غلط تا بدانجا پیش رفته که اصولا نظام سیاسی امروز ما را تبدیل به "نظامی بدون نظام" یا "حکومتی بدون حکومت" ساخته است و مسائل کشور به شکلی رهاشده به پیش می روند:"ما شما را اداره می کنیم،بدون آنکه اداره شوید".
۴.قرار گرفتن کشور در چنین وضعیتی نابودی کلی کشور و مردم را به همراه خواهد داشت.شرط گذر از این موقعیت کاستن از میزان خشونتی است که برای حفظ وضعیت موجود به کار گرفته می شود.اصلاحات چیزی جز کاستن از میزان این خشونت نیست.جامعه ما نیازمند شور و عقلانیتی است که ما را از دوگانه لیبرال های ناتوان ستایشگر خشونت اجتماعی و بنیادگرایان خشن ستایشگر مرگ فراتر ببرد و ما را از دام کسانی که می خواهند بدون حکومت بر ما حکومت کنند نجات دهد.


@Kajhnegaristan