✍ پویا ایمانی …🔶 نمی‌دانم با کار سرژ تیسرون (Serge Tisseron)، روانکاو برجسته و خلاق مکتب آبراهام، آشنایی دارید یا نه، ولی مطمعنم ت

✍ پویا ایمانی


🔶 نمی دانم با کار سرژ تیسرون (Serge Tisseron)، روانکاو برجسته و خلاق مکتب آبراهام،آشنایی دارید یا نه، ولی مطمعنم تن تن و رفیق شفیق بدخلقش، کاپیتان هادوک،را خوب می شناسید. تقریبا تمام دوران کودکی ام با ماجراهای مرموز و مهیج تن تن گذشت. سالها می شود که دیگر کمیک استریپ های تن تن و میلو را ورق نزده ام، ولی این اواخر کتابی خواندم درباره مکتب روانکاوی نیکلاس آبراهام و ماریا توروک و دستاوردهای شگرف این دو در روانکاوی پسافرویدی،از جمله "رازهای خانوادگی" "ترومای فرا-نسلی"،مفهوم crypt و فرقش با شبح یا فانتوم (phantom)،... که ترغیبم کرد بروم سراغ کارهای اصلی این روانکاوان، و از آن جمله "کلام جادویی مرد گرگ نما" که بازبینی انتقادی مفصلی است در پرونده ی "مرد گرگ نما"ی فروید، و اتفاقا دریدا هم مقدمه ای مفصل و معروف بر آن نوشته (دریدا دوست صمیمی آبراهام و توروک بود و از میان روانکاوان معاصرش بیشتر از همه به آنها احساس نزدیکی می کرد). درباره ی اینها و نزدیکی "فانتوم" آبراهام و توروک به "شبح" (spectre) دریدا بعدا به تفصیل خواهم نوشت. ولی چیزی که اینجا می خواهم بگویم به دستاوردهای بحث انگیز و فوق العاده جذاب یکی از پیروان این مکتب بر می گردد: سرژ تیسرون در سال 1985 کتابی نوشت با عنوان "تن تن پیش روانکاو" (tintin chez le psychanalyste) و در آن ضمن تحلیل تصاویری از کمیک استریپ محبوب "اسرار اسب شاخدار" -که در آن روح یکی از نیاکان کاپیتان هادوک، یعنی شوالیه دو هادوک، در جسم او حلول می کند - حدس زد که احتمالا باید ربط بامعنایی بین اصل و نسب نامشروع روح در این داستان و "نمایش مشروعیت" در گذشته ی خانوادگی خود هرژه (نویسنده) وجود داشته باشد. تحقیقات بیوگرافیک در زندگی هرژه که بعد از مرگ نویسنده صورت گرفت نشان داد پدر او فرزند نامشروع پدری ناشناس بوده! تنها اشتباه تیسرون این بود که وجود فرزند نامشروع را در طرف مادری خانواده ی هرژه حدس زده بود. تیسرون بعدها باز هم به ماجراهای تن تن برگشت و کتاب های خواندنی و پرباری چون "تن تن و رازهای خانوادگی" (Secrets de Famille Tintin et les) و "تن تن و راز هرژه" (le Secret ď Hergé Tintin et) را به دوستداران خبرنگار جوان هدیه کرد. آدم وسوسه می شود یک بار دیگر برود سراغ داستانهای تن تن و این بار دنبال چیزی جز هیجان بگردد. در ضمن، یک افسوس برای من باقی می ماند و آن اینکه ای کاش کارهای آبراهام و توروک هم در این هیاهوی لکانی-ژیژکی مجال شنیده و خوانده شدن می یافت.


@Kajhnegaristan