📜مروری انتقادی بر پرونده‌ی لکان در تجربه‌های روان‌پزشکانه/بخش ششم و آخر.. ✍صلاح‌الدین اسماعیلی

📜مروری انتقادی بر پرونده‌ی لکان در تجربه‌های روان‌پزشکانه/بخش ششم و آخر

✍صلاح‌الدین اسماعیلی. کاندیدای دکترای روان‌شناسی بالینی. دانشگاه شهید بهشتی

"لکان چه نمی‌گوید؟"

🔶 خودبزرگ‌بینانه است اگر لکان یا هر اندیشمند دیگری را بخواهیم در چند سطر خلاصه کنیم که چه می‌گوید. اما حداقل می‌توان اشاره کرد که لکان در چند مورد خاص چه نمی‌گوید. بر خلاف آنچه دکتر مرتضی نخستین در مقاله خود ایراد گرفته‌اند لکان نمی‌خواهد ناخودآگاه را با زبان توضیح دهد. زبان به عنوان یک ابزار توضیحی برای ناخودآگاه به کار نمی‌رود. وقتی گفته می‌شود ناخودآگاه ساختاری همچون زبان دارد یعنی ناخودآگاه مانند زبان دارای ساختارمندی و قاعده‌مندی است. مشابه آن را لوی استراوس در حوزه انسان‌شناسی و اسطوره‌شناسی نظریه‌پردازی کرده بود. لکان این ساختارمندی ناخودآگاه را بر اساس سازوکارهای استعاری و مجازی در آثار اولیه فروید مانند تفسیر رویاها، آسیب‌شناسی روانی زندگی‌ روزمره و لطیفه و رابطه آن با ناخودآگاه نشان داد. اینجا بحث فراتر از زبان‌شناسی، انسان‌شناسی و روانکاوی وارد حوزه‌ای می‌شود که لکان بعدتر اصطلاح lalangue را برای آن به کار برد. شاید بتوان آن را با نسبت دویدن به ورزش‌هایی که انجام آن مستلزم دویدن است قیاس گرفت. بنابراین چامسکی به عنوان یک زبان‌شناس هر چقدر هم برجسته نمی‌تواند در مقام اعتبارسنجی روانکاوی یا انسان‌شناسی ساختارگرا قرار گیرد.
صحبت از دپرسوناليزاسيون و فقدان عقل عملی در روانکاوی لکانی به طرز دردناکی کمیک است. از دیدگاه لکان آنچه روانکاوی را از باقی علوم متمایز می‌سازد محوریت و اهمیت حقیقت سوژه است. روانکاوی پراتیک مرتبط با کیس‌ها است، کیس در تعریف درست آن، در معنای تاریخ‌مندی و متمایزبودگی. برای دریافت عقل عملی در روانکاوی لکانی هم ضروری است از چند کتاب معدود فارسی فراتر برویم شاید از افسون «رمز و اشارت» و «غیریت غیر» خلاص شویم. جایگاه تکنیک و حساسیت‌های دقیق بالینی در سمینارهای لکان خود گویا است. کافی است فقط کتاب بگشاییم. با کنجکاوی بیشتر در عرصه بین المللی احتمالا متوجه خواهیم شد اگر روانکاوی لکانی «قرار دادن [بیمار] در تور مفاهيم زباني و تئورى پردازى سيال پست مدرن» است چطور به عنوان یکی از چند شاخه اصلی روانکاوی در مراکز آموزشی و بالینی روانکاوی در اروپای غربی و آمریکای جنوبی و بعد آمریکای شمالی و اروپای شرقی به حیات پویای خود ادامه می‌دهد.
فهم لکان کار دشوار و زمان بری است. نقد درست و دقیق لکان هم راحت و سریع نخواهد بود. مثل هر حوزه دیگری زمان می برد تا با متون معتبر مربوط به آن آشنا شوی که مثلا برای توضیح آن به بختیار علی رجوع نکنی یا ترجمه کتاب 23 سال پیش بروس فینک را آنقدر مبنا قرار ندهی. حوصله لازم است تا حرف های امثال بدیو را وارونه دریافت نکنی و آن را در ضدیت با نیچه و لکان به کار نبری.

🔻پایان

@Kajhnegaristan