ریشه‌های درختی تنومند و سایه گستر (۲)

ریشه های درختی تنومند و سایه گستر (2)
✍ فرزام پروا


میلر در مقاله ای که در بخش نخست این مطلب گفته شد، به ریشه کار بزرگ لکان می پردازد؛ ریشه سمینارهایی که لکان از سال 1953 به شکلی تقریبا لاینقطع تا آخر عمر ادامه می دهد: 27 سال، 27 سمینار! برای بررسی این ریشه ها میلر بایستی به سالهای کودکی و جوانی لکان برود، آن موقع که در مدرسه کاتولیکی درس می خواند، و سپس آن موقع که شاگرد کلرامبو در روانپزشکی بود [به قول خود لکان: تنها استادم در روانپزشکی] و در پایان نامه روانپزشکی خود، شرح حال بیماری سایکوتیک به نام ایمی – که با چاقو به یک هنرپیشه حمله کرده بود – و بررسی «معنای» هذیان او را – بر پایه فنومنولوژی یاسپرس و نیم نگاهی به فروید – هدف گرفته بود. سالهایی که او با جیمز جویس نویسنده نیز در پاریس روبرو می شود، و نطفه ای در ذهن او کاشته می شود تا بالاخره در سمینار 23 به سایکوز جویس بپردازد، و سنتوم او را نمونه ای از بهترین نتیجه ای که روانکاوی می تواند به بار بیاورد قلمداد کند. با هم نکات مهم این مقاله را مرور می کنیم:
-[در مدرسه کاتولیکی] بود که لکان لاتین و یونانی را آموخت، و به او در مورد امور مذهبی آموزش داده شد. همانطور که ممکن است بدانید لکان در مورد دین کاملا مطلع بود. من به عالمان اسلامی برخورده ام که گفته اند مطمئن هستند که لکان قرآن را خوانده بوده است، چرا که پژواک بسیاری از آن را در نوشتارها یافته بودند. و مارکسیستهایی وجود دارند که بر این باورند که کار لکان در اساس مارکسیستی است. کسان دیگری هستند که فکر می کنند بزرگ دیگری نام دیگری برای خداست. لکان برای خیلی از مردمان خیلی چیزهاست، اما امشب من سعی می کنم توجهم را به روانکاوی محدود کنم.
-من بر این باورم که لکان ممکن است تا سال 1953 [سال سمینار اول] اگزیستانسیالیست به شمار آورده شود، که کمی زیاده روی است، چون که او بطور قطع و یقین سارتری نبود، اما با این حال می توانم تعلق او را به آن [مکتب] قبول کنم. 1953 سالی نبود که او اگزیستانسیالیسم/ فنومنولوژی را بخاطر ساختارگرایی کنار بگذارد، بلکه سالی بود که او آن دو را با هم ترکیب کرد: مقاله «کارکرد و حوزه سخن و زبان در روانکاوی» ترکیب آن دو بود. در یک معنی تئوری لکان در مورد سخن در آن زمان اگزیستانسیالیستی و فنومنولوژیکی است، در حالی که تئوری زبان او ساختارگراست.
-یاسپرس به روانپزشکی علاقه به معنای جنون را وارد کرد، با در نظر گرفتن زبانی که توسط سوژه گفته می شود، و غیره. لکان به نحو آشکاری در تز [روانپزشکی] اش [1932- چاپ مجدد در سال 1975] به یاسپرس رجوع کرد.


@Kajhnegaristan