🖋 نظام «مناسبت ساز» و تورم سرطانی «نشانه» ها/ محمدزمان زمانی

🖋 نظام "مناسبت ساز" و تورم سرطانی "نشانه" ها/ محمدزمان زمانی. هر کس فقط دست کم چند ساعت را به تماشای تلویزیون بگذراند یا به نمادها و نشانه های رسمی و حکومتی بر در و دیوارهای شهر، با اندکی تامل یا شهود در می یابد که در جامعه ای زندگی میکند که به شدت از انواع و اقسام مناسبت ها و سمبلها و نشانه ها لبریز و سرریز شده است. رسانه های رسمی مرتبا در حال ارسال نشانه ها و نمادهای دینی و مذهبی هستند، در این زمینه پیوسته اعیاد و سوگواریها یادآوری میشوند، همواره در پی ارتباط آفرینی میان ساحت دین و قدرت مستقراند، ما را با ارسال علایم حاکی از کارایی و کارامدی سیستم و اعتقاد و ایمان و فداکاری و درصحنه بودن مردم و شکست دشمن و ...تا سر حد جنون به ستوه اورده اند. در برابر همه این مدعیات و ادعاها وسوسه توسل به یک "هرمنوتیک بدگمانی" بسیار منطقی و اغواکننده است: صرفا کافی است به نیات و منافع پس پشت همه انها پی برد. یا از "نفی ایجابی" هگلی انگونه که فروید استفاده کرد بهره ببریم: وقتی تحلیل شونده نزد روانکاو از خوابی میگوید که در ان با زنی رابطه داشته است و بلافاصله خود قید میکند که ان زن مادر وی نبوده است روانکاو با یک نفی ایجابی به حقیقت پی می برد: ان زن همان مادرش بوده است! حال در برابر تمام ادعاهایی نظیر پیشرفت و توسعه و ازادی و عدالت و استقلال و کوتاه نیامدن و عدم مذاکره و عدم ترس و ...تنها میتوان از ادات نفی استفاده کرد و به حقیقت پی برد، کافیست همه ادعاها را وارونه کنی (موردی از رسیدن به حقیقت از رهگذر دروغ، انچنانکه شیوه کار روانکاو است). ناخوداگاه برای پوشاندن و مخفی کردن این شکافهاست که مرتبا دست به مناسبت سازیهای سمبلیستی می زند، مرتب میخواهد انسجام پوشالی اش را حفظ کند، دایما کدهای حاکی از اطاعت و قداست تولید میکند و میفرستد. هر چه لختی پادشاه بیشتر نمایان میشود بزک دوزک های سمبلیستی خیاطان شیاد فزونی میگیرد، ادعای اتصال به منبع قدسی بیشتر میشود، شباهت سازیهای تاریخی افزونتر میگردد، و همه این تلاشهای ایدلوژیک صرفا در دو محور صورت میگیرد: یاداوری کارایی و کارامدی سیستم، و به تبع گوشزد کردن وظیفه شهروندان مبنی بر اطاعت و تبعیت و بیعت و عدم سرپیچی. سعی میشود ناکارامدی و عدم انسجام روزافزون سیستم با هجمه و یورش سرطانی و متورم نشانه ها و سمبلها و نمادها موقتا رفع و رجوع و جبران شود. انچه در واقعیت وجود ندارد در ساحت کلمات و نمادها جبران شود! بنابراین این "سادیسم سمبلیستی" فقط خبر از بحرانی در ساحت کارامدی میدهد و بس. بطریقی معکوس با تشدید هر چه بیشتر ادعای حقانیت یک چیز فقط دلایل باور به عدم حقانیت ان بیشتر و بیشتر میشود. از دیگری بزرگ چیزی باقی نمانده اما گریمورها مرتب در حال ارایش و بزک کردنش هستند!


@Kajhnegaristan