🔆ناخنکی به یک نقد🔆. ✍ علی سروش کیا …🌈یک چیز، همیشه بیش از آن چه هست که دیده و فهمیده می‌شود

🔆ناخنکی به یک نقد🔆
✍ علی سروش کیا


🌈یک چیز ، همیشه بیش از آن چه هست که دیده و فهمیده می شود . به عبارت دیگر ، یک واقعیت ، اگر چه به حسب آن چه دیده می شود ، ممکن است همانی باشد که دیده می شود ، اما لایه هایی را در خود ممکن است حمل کند ، چه بسا ، به مراتب بیش از آن باشد که از بیرون می نماید . واقعیت ها ، آن قدر مستقل و در بر دارنده ی امکان های بالقوه هستند که حتی هنگامی که با خواستی از پیش تعیین شده پدیداری می گیرند ، باز هم در روند ، به نتایجی ختم می کنند که در خود نهفته داشته اند . در شکل های کلان ، برای نمونه می توان به رویکرد سرمایه به کشاندن زنان به عرصه ی کار ، به خاطر پرداخت مزد کم تر اشاره کرد . نفسِ حضور زنان در عرصه ی کار اما ، نتایجی دیگری هم داشت که از پیش ، در محاسبات سرمایه نه تنها نبود ، معکوس آن ها طلبیده می شد . یا در همین جا ، از واقعیتِ انقلابی که رو به تکوین بود ، انتظار خروجی آن در شکل حکومت مذهبی نمی رفت . اما این ، چون به طور بالقوه در آن بود ، به طور بلافصل ، بالفعل هم شد . اما رخ نمودن این واقعیت ، یگانه راه انحلال دادن به خودش نیز بود . و این واقعیتی است که در آن حمل می شد و هنوز هم دیدن و فهم آن بر بسیاری ، پنهان مانده . اقناع یک ملت در خصوص یک امر کلان در مفهوم ناریخیِ آن ، از رهگذر جمع بست این و آن اندیشمند و متفکر حاصل نمی شود . بلکه به میانجی تجربه ی زیسته اش به بار می نشیند . به گفته ی مارکس ، برای انحلال فلسفه ، باید آن را به عمل در آورد . در این جا هم انحلال ایده ی حکومت مبتنی بر مذهب ، در گرو به عمل در آمدن آن بود . و این جسارت و خطری بود که روحانیون ذیل هر پیش انگاره هایی که داشتند ، به آن دست زدند . البته به اعتبار تمایلی که بدنه ی اجتماعی در شکل فهم عامیانه یا نو اندیشی دینی ، از مذهب داشتند . اما واقعیتی که مجال به صحنه آمدن پیدا می کند ، تنها در روندی که طی می کند ، نشان می دهد چقدر جز آن بوده که در ابتدا تصور شده . مسئله ی موسوم به سلبریتی ها هم ، چیزی از این سنخ است . از بسیار پیش ، یعنی از مقطع منتهی به دوم خرداد ۷۶ ، این بحث به میان آمد که مرجع تازه ای برای تاثیر گذاری بر آراء مردم در حال شکل گیری است . یعنی جامعه ی هنر مندان . ضمن این که باید توجه داشت جامعه ی ورزشی هم حضور داشت و از پی آمد . حضور تعدادی از این جماعت ، در شورای شهر تهران ، موید توان این جامعه برای کسب آراء جهت به دست آوردن موقعیت های سیاسی و اجتماعی است . در زلزله ی کرمانشاه ، این حضور ، خود را در قالب کار خیریه ای نشان داد . و صرف نظر از جامعه ی هنری و ورزشی ، معلوم شد که چهره های دانشگاهی هم که بخشی از جامعه ، از آن ها تصور ناقد بر وضع موجود و حکومت ایدئولوژیک دارد ، می توانند ، مورد اقبال و اعتماد واقع شوند . این که عدم اعتماد بخش هایی از جامعه ، نسبت به مراجع کلاسیک ، جا به مراجع تازه ای از جنس هنر و اندیشه و در کنار آن چهره های مقبول ورزشی دهد ، به خودی خود ، رویکرد منفی ای نیست . و نیز حتی اگر پرداختن به امور خیریه ای ولو به قصد کسب منفعت های فردی ، فی النفسه ، نمی تواند منفی تلقی شود . پرداختن به امور خیریه ای ، در گذشته عمدتا از طرف متمولین مذهبی صورت می گرفت . این شکل ، بی آنکه جای اش را به نهادهای اجتماعی بدهد ، ضعیف شد . حال در شکل تازه ، به علت خلاء نهادهای اجتماعی و غیبت دولت و بی اعتمادی به آن ، زمینه ی پر شدن این خلاء به توسط جامعه ی هنری ، ورزشی و فکری پیدا شده . نهاد های اجتماعی بر بستر های عینی و طبیعی شکل می گیرد . جامعه ی مدنی با نوشتن و سخنرانی پیدایی نمی گیرد . در روند مناسبات عینی و نیاز های بر زمین مانده ، شکل می گیرد . در این جا ، به هیچ وجه قصد نفی مطلب آورده شده نیست . نطر به لزوم حتی الامکان ، همه جانبه تر دیدن و لحاظ شدن امور ، در روند است و نه یک تک تصویر ایستا .🌈

@Kajhnegaristan