این کانال در پی احیای نگاه و تفکری انتقادیست. آنهم با خوانشی متفاوت از علوم انسانی منجمله روانکاوی و فلسفه و جامعه شناسی،بلکه راهی برای یک تفکر انتقادی و رادیکال بگشاید. https://t.me/joinchat/AAAAAEPRYscX8s9o8ft-FA ارتباط با ادمین @Rezamajd1
لحظهای که مرگ زندگی را تجربه میکند!!!. ✍رضا احمدی …
لحظهای که مرگ زندگی را تجربه می کند!!!
✍رضا احمدی
🔶درفیلم" تام چشمچران (Peeping Tom) " محصولِ1960، طرحِ داستان پیرامونِ سلسلهای از زنانی می چرخد که به قتل رسیدهاند، و یک ویژگی مشترک دارند؛ همه آنها با حالتی از وحشت مطلق در چشمشان مردهاند. حالت چهرهی آنها صرفا حالت چهرهی قربانیان ترسیده نیست؛ رُعب و وحشتی که بر چهرهی آنها سایه افکنده تصور ناپذیر است، و هیچ یک از افرادی که قتلها را بررسی میکنند، نمی توانند توضیحی برای آن بیابند. این حالت چهرهی معماوار به سرنخ اصلی در بررسی قتلها تبدیل می شود. بنابراین، بررسی پیرامون این مسئله دور می زند که قربانیها قبل از اینکه بمیرند چه چیزی دیدهاند، چه چیزی باعثِ برانگیخته شدن چنین وحشتی در چهرهی آنها شده است. شاید انتظار داشته باشیم که پاسخ این خواهد بود که قاتل نوعی جانور عجیب الخلقه است، یا اینکه نقابی هولناک بر چهره می زند. اما قضیه این نیست. در فرآیند روایت فیلم معلوم می شود، پاسخ معما این است که قربانی درست به هنگام کشته شدن تصاویر خود را دیدهاند. آلت قتل از دو تیغ دراز و قیچی تشکیل می شود که به پشت آن آینه وصل شده است. طوری که قربانی می تواند تیغی را که برجانش رخنه کرده را ببیند، و خود را در حال مردن تماشا کند. اما این تمام ماجرا نیست و قاتل از نظر حرفه، فیلمساز است، کسی که قربانیهای خود را به بهانهی گرفتن« تست بازیگری» برای نقشی در یک فیلم به لوکیشنی مناسب می کشاند. در لحظهی مشخصی در خلال «تست بازیگری» قاتل دو تیغ را که در انتهای پایهی دوربین قرار دارند، آشکار می کند، و به قصد کشتن قربانی حرکت می کند در حالی که قربانی به آینهای تماشا می کند که لنز نزدیک شده را احاطه کرده است. همچنان که قربانی به خودش در حال مردن تماشا می کند، تام چشمچران از همهی آن اتفاق فیلم برمی دارد- و به ویژه دوربین را بر روی حالت ترس و وحشت قربانیِ خود تنظیم میکند. وسواس ذهنی او به هیچ روی صرفا وسواسِ به قتل رساندن زنها نیست. قتل صرفا محصول فرعی اجتناب ناپذیر « نقشه متعالی است». همه آنچه تام چشمچران می خواهد به فیلم کشیدن حالت غایی وحشت در چهره قربانیانش( و فرصتی برای بررسی آن در آرامش) است. کیف او متشکل است از تماشا کردن فرد دیگری که در حال تماشا کردن مرگ خویش است. در این¬جا نگاه خیره به معنای دقیق کلمه ابژهی فانتزی اوست.
ترفند تام چشمچران برای ایجاد ترس در صورت قربانیان این است که او نگاه خودِ قربانیان را یک امرِ عینی و بیرونی می سازد و به جانب آنها منعکس میکند، گویا آنها فرصتی می یابند مرگشان را پیش از آن که رخ دهد، مشاهده کنند. اما این رؤیت مرگ، ذهنی و درونی نیست بلکه عینی و بیرونی است. قربانیان در اینجا فرصت مییابند مرگ را در زندگی تجربه کنند. برخلافِ آن کلامِ ویتگنشتاین که می گفت: "مرگ رویدادی در زندگی نیست" مضمونِ فیلم، تجربهی مرگ بعنوان رویدادی در زندگی است. به همین دلیل فیلمِ تامِ چشمچران تجربهای است از اینکه چطور مرگ بصورت نمادین زندگی را تجربه می کند و شخص پیش از مردن، مرگ را حقیقتا از سَر می گذراند. البته جهت دیگری که سبب می شود مرگ در چشماندازِ قربانیان بسیار دهشتناک و هولناک باشد، غریبه شدگی آنی آنها است. بعبارتی شخص با خودش غریبه می شود و امر آشنا سریعا به غریبه بدل می گردد. قربانیان در یک لحظه خودشان را در جایگاه قاتل می بینند و کاملا از خُودبیگانه می شوند و این از خُودبیگانی در نابترین شکل خواهد بود، نقطه ای که در آن تصویرِ "من" دیده شده، به هیچ وجه متعلق به "من" نیست. من از جایی خودم را می بینم که حقیقتا «من» سابقِ نیست و«من» در اینجا کاملا در وجه دیگری بودگیاش نمایان میشود
@Kajhnegaristan