ادامه …👆. این هم دشواری و هم قوت استدلال اصلی مک گوان است

ادامه ...👆
🔶بدیلِ (یا "راه خروج از") گروگانگیری لیبیدویی سرمایه را مک گوان بیشتر بر حسب یک انتخاب اخلاقی کانتی بعنوان انتخابی آگاهانه در برابر ارضای ("پاتولوژیک") مان سامان داده است، بر اساس بازشناسی سرچشمه راستین ارضایمان در مقام چیزی که خود نا-رضایتبخش است. این هم دشواری و هم قوت استدلال اصلی مک گوان است. او با جمله ای از جلد دوم سرمایه مارکس بحثش را به نتیجه میرساند، جمله ای که آن را جمله ای مطلقاً بنیادین میداند: «زیرا به محض اینکه تصدیق کنیم که این لذت است که رانه پیش برنده سرمایه داری است و نه خودِ افزایش و تقویت و بهبود و اصلاحش ( (enrichment ، سرمایه داری از پیش ویران شده است». در اینجا مارکس درمی یابد که سرمایه داری مبتنی است بر مایه گذاری روانی در وعده آینده و اینکه به یک معنا ارضای فرد ناسازگار است با بقای مستمر سرمایه داری. این ژرفترین جمله اوست و مهمترین میراثش. تا وقتی بپذیریم ارضای فقدان رانه ی پیش برنده ی ماست، گروگان یک اقتصادِ افزایش و تقویت و اصلاح باقی خواهیم ماند.
ظاهراً اینجا اشاره ای تلویحی در کار است که بین ارضای راستین و دروغین تمایز میگذارد، یعنی بین «حسی از ارضای فرد» و «ارضای فقدان». مهم است که اذعان کنیم به اینکه البته، ارضای فقدان، با آن بغرنجی و پیچیدگی اش، با این وجود ارضایی اصیل است. و همانطور که روانکاوی به ما می آموزد می تواند بیش از صِرف بازشناسی سرشت پارادوکسیکالش جهت خلع سلاح آن باشد.
مک گوان به جای اینکه بر شرایط مادی بازتولیدش تمرکز کند، بر شرایط روانی سرمایه داری متمرکز میشود، و مورد نیرومندی پیشنهاد میکند برای اینکه اینها را جدی بگیرد. همانطور که در آغاز گفته شد این یک انتخاب منظر کاملاً معتبر و آگاهانه است، و احتمالاً خرده گرفتن به این انتخاب چندان معنایی ندارد. با قبول منظر روانی یا روانکاوانه اتخاذ شده بوسیله مک گوان، یک پرسش باقی میماند که ناظر است به آنچه میتوان «شرایط مادی بازتولید روان مان» نامیدش. این پرسش در دل خود نظریه روانکاوی جای دارد. لکان بخاطر این جمله که «ناخودآگاه آنجا آن بیرون است» شهره گشت، که متضمن این است که شاید ما نیز بتوانیم آنرا فقط آنجا در آن بیرون تغییر دهیم. کالا آنگونه که واقعاً است کار می کند بخاطر رویکردمان نسبت بدان، ولی چنان رویکردی از پیش بخشی است از کالا بمثابه کارکرد عینی اش، و این کارکرد با استقلال خیلی بیشتری از آنچه در وهله نخست درباره ابژه (شیء) میپنداریم و میدانیم استمرار می یابد. این مسئله البته به هیچ وجه ساده نیست و مک گوان به این اشراف دارد. سرمایه داری و میل بوسیله این مسئله به روشی نیرومند و جالب توجه با ما مواجهه پیدا میکند. بیش از همه، بنحو قدرتمندی این را در خاطر ما نگه میدارد که علیرغم اینکه به مسئله سرمایه داری چگونه می نگریم، ما بخش زیاد (فعال)ای از این مسئله ایم، و نیز کسانی که آنرا استمرار و جاوادانگی میبخشند.

پایان
@Kajhnegaristan