🔶آدمی سوژه‌ی یک تقدیر ویژه است، تقدیری که انتخاب او نیست، اما هر چند در آغاز عرضی و حادث به نظر می‌آید، آدمی به هر حال باید از آن

🔶آدمی سوژه ی یک تقدیر ویژه است، تقدیری که انتخاب او نیست، اما هر چند در آغاز عرضی و حادث به نظر می‌آید، آدمی به هر حال باید از آن سوژه پردازی کند؛ به نظر فروید، آدمی باید به سوژه خود تبدیل شود. سرکوب نخستین، از یک لحاظ، تاس انداختن در آغاز جهان آدمی است، عملی که شکاف ایجاد می‌کند و ساختار را به جریان می اندازد. فرد باید با آن شیر یا خط تصادفی- پیکربندی ویژه ی میل والدین خود، دست به گریبان و به نحوی به سوژه خود تبدیل شود."Wo Es,soll Ich werden" من باید آنجا که زمانی تحت سلطه نیروهای بیگانه- دیگری در نقش زبان و دیگری در نقش میل- بود به عرصه ی وجود درآیم. من باید از آن غیریت سوژه پردازی کنم. به این دلیل است که می توانیم بگوییم سوژه ی لاکانی ظاهراً بر اساس این حکم پربسامد فرویدی در کار لاکان انگیزشی اخلاقی دارد. حکم فروید ذاتاً ناساز نماست، در ظاهر به ما دستور می دهد من را سر جای خود در علت قرار دهیم به علت خود تبدیل شویم اما لاکان به جای رفع این ناسازه می کوشد درباره جریان نهفته در این ناسازه نظریه‌پردازی و شیوه هایی در القای آن پیدا کند. من پیشاپیش در ناخودآگاه نیست چه بسا هرجا باشد و آن را مسلم فرض شود، اما باید ساخته شود تا نمایان شود. چه بسا از یک لحاظ همیشه آنجا بوده است، اما وظیفه اساسی بالینی این است که آن را آنجا که بوده است نمایان کند


بروس فینک؛سوژه ی لاکانی، بین زبان و ژوئیسانس،ص. 145


@Kajhnegaristan