❗️ در نکوهش اخلاق❗️. ✍ آرمان اسدی …📙شاید از مرغ سفید دوست داشتنی که داشتم شروع شد

❗️ در نکوهش اخلاق❗️
✍ آرمان اسدی


📙شاید از مرغ سفید دوست داشتنی که داشتم شروع شد. یک روز صبح وقتی از خواب بیدار شدم، مرغ مرده بود. و دوست داشتم تمام ماجرا را خواب دیده باشم. نبودن آن مرغ تمام شش سالگی ام را که تا آن زمان آویختن در پژواک صدایم در کوهها و چیدن حریصانه گلهای حسرتی و مخمل و لاله بود، بلعید و گریه های بی صدایی که زیر لحاف خوابم را به حسی خوشایند و بی دلیل تبدیل میکرد.
آرزوی در خواب بودن، بعدها در راه بازگشت از مدرسه بارها و بارها به سراغم آمد و آن زمانی بود که نمره های پایین درس املا و ترس از تنبیه قدمهایم را برای رسیدن به خانه کند میکرد.
آن احساس بعدها مرز خواب و بیداریم را آشفت و تردید در تمام این سالها دریچه ای بود که قطعیت را در من متزلزل کرد.
حالا نوبت آن رسیده تا بر تبار بی اعتبار اخلاق از این دریچه بنگرم و جزم اندیشی فیلسوفان و جامعه شناسان و روانشناسان را در تقدیس اخلاق، به چالش بکشم. هر چند دیر هنگام و هر چند مخاطره آمیز.
آیا انبوه نظریه ها و راه کارهایی که در قرون متمادی در ستایش اخلاق ارائه شده ، مکتبهای فکری متشابه و متناقض فراوانی که سعادت را هدف غایی خود قرار داده اند همچنین حجم فزاینده شعرها و داستانها و فیلمهایی که انسان را به بهشت بی نشان و سراب اخلاق رهنمون میکنند، یک تقلید کور از نسخه ای بی اثبات و بی ثبات نبوده است؟؟؟
چنین به نظر میرسد که زورمداران تحصیل قدرت را هدف غایی و در عین حال کاملا عملی و لمس پذیر یافته اند و فرهنگی از واژگانی زیبا و مقدس و سترون را به زیر دستان خود ارائه داده اند. واژگانی عموما با قدرت فرافکنی بی نهایت. واژگانی که مخدر چشم و گوش و هوش انسان تهیدست بوده اند. از جمله این واژگان پیامبر بی کتابی به نام امید است با زادگاهی در صحنه شکست نبرد. واژه ای که بودنش طفیلی و انگل تلخی و ناکامی است. واژه ای که در ناکجای همیشه نیامده زیست میکند و توجیه گر پذیرش وضعیت موجود و کرنش در برابر آن است به امید زمانهای نیامده!!!!!!!
واژگان دیگری همچون ( خوب ) و ( بهتر) نیز کارکردی از این دست دارند برای پذیرش و تسلیم در برابر چهره واقعی و کریه ( اکنون ).
همه این واژگان با آن زیست انگلی سربازان همیشه جلاد تاریخ بوده اند تا مسیر انحطاط را از خون به ناحق ریخته توده ها فرش قرمز ترقی و سعادت باشند.
سهم انسان امروز از پی قرنها ستایش اخلاق، چیزی جز سقوط بی پایان در شیب تند دره هولناک نفرت و تعصب و تسلیم در برابر آنها نبوده است و البته وعده آینده ای که هویتش در نبودنش و نیامدنش معنی میابد.
من ایستاده ام . تمام قد و واقعی در برابر ( امید ) در برابر ( خوب ) در برابر ( بهتر ) با تبری که آماده قطع ساقه های تنومند و مبهم لوبیای سحر آمیز افسانه اخلاق است.📙



@Kajhnegaristan