🔸مافیاها و تمامیت خواهی🔸. ✍ دکتر قنبرپور.. ا

🔸مافیاها و تمامیت خواهی🔸
✍ دکتر قنبرپور

ا
🔺"سلطانهای کاغذ فرار کردند"🔻
❗️"۷۰ درصد ارز حاصل از صادرات بداخل بر نمی گردد"❗️

🔆 و...
همین شکل گیری فاسد ترین مافیاهای پول و قدرت و در کلیه عرصه های زندگی است که در همه کشورهای انقلابی،در جایگاه عمده ترین مانع در برابر اصلاح تدریجی ظاهر می شود و نه اپوزیسیون و یا قدرتهای خارجی.
در واقع تبارشناسی تمامیت خواهی انقلابی در دوران گذار،در خطوط اصلی خود،بازخوانی تکراری و معرفی روزانه اختلاسهای نجومی،در روند شکل گیری هیولایی"مافیاهای پول و قدرت" از حساب منابع ملی،اموال عمومی،ذخایر مالی و تقلیل ارزش دارایی های اکثریت آحاد جامعه است؛ سیل بنیان کنی که راه می افتد و چنان حجم عظیم از پرونده های جرائم ملی و چنان ابعاد و ارقامی از مال خودسازی ارائه می دهد که "خود" و فی نفسه ساختار شکن است.
در واقع از یک مرحله به بعد،این مافیاهای برآمده از درون محافل خودی ترین خودی ها هستند که از درون نظام،همچون خوره ای،همه هر آنچه را هست می خورند و باد هوا می کنند،و بشکستن پوسته ای اقدام می کنند که از و در درون آن نطفه بسته و نمو یافته اند.
سر بر آوردن انواع مافیاها وبدون استثنا، در کلیه عرصه های زندگی،آنهم نه در میدان رقابت مافیایی،و حتی چالش و به منصه ارزیابی گذاشتن ِ توان بزهکاری مافیایی(بطور مثال همان روندی که ما در نیمه اول قرن بیست درشبکه های مافیایی ایتالیایی- امریکایی شاهدش بودیم و یا کارتلهای غول پیکر وبسیار مقتدر کوکائین کلمبیا- مکزیک- امریکا از نیمه دهه ۷۰ میلادی به بعد) بلکه معرفی و رخنمایی ِ کوتاه قامتانی که تنها تشتت،بی عرضه گی و ول شدگی امور در سیطره مدیریت ناتوان و تاریخ گذشته رانتی است که میدان و عرصه را برای ظهور ،امنیت و میدان داری آنها گشوده می سازد وآنها نیز در این بهم ریختگی مدام افزایش یابنده و از قِبّل مال خود سازی ارز و ثروتهای عمومی از "هیچ به همه چیز" تبدیل می شوند.و همه آحاد جامعه با چشمان بیرون زده از حدقه ها،تعجب می کنند که چگونه مجموعه یک حاکمیت مقتدر و با آن خاطره ای که از قاطعیت و قدرت قاطع او در مواجه با"ضد انقلاب" در یادها مانده و یا شاهد مستقیم آن بوده اند،از دستگیری و برخورد قضایی با چند نفر اختلاسگر عاجز می ماند و یا از ساماندهی بهینه ِ تهیه و توزیع چند تن گوشت ناتوان می شود.
در تاریخ تمامیت خواهی انقلابی و در سراسر جهان، تنها در یک عرصه است که قدرت تمامیت خواهانه،واقعا با قدرت ظاهر می شود و قدرتمندانه و قاطعانه برخورد می کند: ریشه کنی فکر ،چه هم اندیش باشد و چه دگراندیش و از بُن کندن امکان چرخش زندگی بر مدار دانستگی و کار مبتنی بر شایسته سالاری حرفه ای و تواب سازی ملی در گسترده ترین شکل آن.
پاشنه آشیل تمامیت خواهی و در سراسر جهان،همیشه این بوده است که به هیچ"فورماسیون اجتماعی" تابحال کشف و تجربه شده" تعلق ندارد و در یکی از آنچه هست ها جای نمی گیرد: نه سوسیالیست است در انواع و اشکال آن و نه سرمایه داری است در انواع و اشکال آن،نه دموکراتیک است و نه استبدادی،"او"یک "هیچ،بتمام معنی" است.و قادر بخلق "فورماسیون مخصوص بخود" نیز نمی تواند بشود.
او" نهاد دولت از قبل موجود" را با وعده ها وشعارها و هیاهوهای موهوم خود بهم می ریزد،از کارکرد ساقط می کند و دچار استحاله می سازد و خود نیز نمی تواند،در هیچ عرصه ای به خلق "سازمان اداری پایداری موفق شودکه برآمده از ایده های او باشد"،
تمامیت خواهی انقلابی،همیشه در حال گذار می ماند،و نگران و مضطرب دائمی،همواره بدنبال "دشمنی"است که نمی گذارد،اخلال ایجاد می کند،"او" همیشه اسیر اضطرار و بحران باقی می ماند، و همین موقتی بودن است که او را از استفاده بهینه و قدرت تطابق با دولت برجای مانده از رژیم ساقط شده قبلی نیز محروم و عاجز می سازد: رانده و مانده.
و رد برجای مانده از او نیز چنین سرنوشت شومی دارد و نه در قالب سرمایه داری می گنجد و نه سوسیالیستی،آنچه او وعده می دهد و بدنبال برقراری آن است"آن چیز موهومی" است که قرار است در "آینده"پا بجهان زندگی واقعی بگذارد: آینده ای که هیچگاه از راه نمی رسد و تنها نقشش این است که جامعه را ازمواجهه عقلانی و متناسب با دستاوردهای بروز بشری با"امروز و دیروزش" نیز ناتوان می سازد و محروم می کند.و در همین اضطرار کشنده است که همراه با خود کلیت جامعه را دچار فرسودگی،تاریخ گذشتگی و بی اعتقاد به هر چیز و همه کس می سازد.🔆


@Kajhnegaristan