🔸 «آیا جامعه به مثابه یک تمامیت یکپارچه ممکن است؟» 🔸. ✍ رضا مجد. قسمت دوم …

🔸"آیا جامعه به مثابه یک تمامیت یکپارچه ممکن است؟"🔸
✍ رضا مجد
قسمت دوم
#بازنشر


🔆به مدد دستاوردهای لاکان و روانکاوی اکنون می دانیم که هیچ صورت بندی ایدئولوژیک توپر و کاملی ممکن نیست، همیشه چیزی کم دارد. وجه مشترک دیگری که در تمام ایدئولوژی ها مشترک است به دست دادن تصویر آرمانی و متوهمانه و خیالی از جامعه ای است که در واقعیت نمی تواند وجود داشته باشد، چرا که 《امرواقعی》هم خود سوژگی و سوبژکتویته و هم جامعه و مناسبات اجتماعی را مخدوش کرده و از هم می گسلد. چرا به وعده های ایدئولوژی می گوییم متوهمانه و خیالی؟ چون بجای اعتراف به فقدان بنیادی بشری، و ناممکنی و محال بودن اتوپیا یا هر تمامیت و وحدتی، سعی در پوشاندن و طرد و سرکوب و انکار این فقدان و ناممکنی است، و سعی می کند با تراشیدن یک مانع بیرونی و عینی، با برکشیدن یک یا چند عنصر عینی در قامت《شر》و《دشمن》این ناممکنی را در حد یک آنتاگونیسم اجتماعی تقلیل دهد. پس ایده و تلقین ایدئولوژی این است که این دیگری(در قالب کافر، سرمایه داری، مردسالارها) است که نمی گذارد سوژه های بشری قابلیت ها و پتانسیل های خود را از قوه به فعل درآورند، و به یک جامعه ی آرمانی و خودبسنده برسند. ایدئولوژی ها به این توهم دامن می زنند که همین که هیچ کافری در زمین نماند یا همه مسلمان یا مسیحی یا یهودی شدند دیگر هیچ ستیز اجتماعی ای نخواهد ماند، یا اگر سرمایه داری و نظام پدرسالاری فروبپاشد امکان تاسیس شکل نوین نظام های اجتماعی مهیا می شود که در آن خبری از ستیزهای اجتماعی نیست و سوژه ها قادر به اخذ هویت راستین خویش بدون از خودبیگانگی خواهند بود.
اگر بخواهیم به زبان آلتوسر بیان بکنیم، ما همیشه تحت خطاب و استیضاح ایدئولوژی ها هستیم، اینکه یک مانع بیرونی مانع کامیابی و لذت و خوشبختی من است، اینکه این سرمایه داری است که تنش و تضادها را برمی سازد و رسیدن به امرمشترک و برابری را ناممکن می کند، اینکه این مردهای هوادار برتری مردانه هستند که باعث فقدان و نابسندگی و نارضایتی درونی زنها می شوند، تماما یک خطاب و استیضاح ایدئولوژیک هستند، و سوژه ها مادامی که این خطاب و استیضاح را تصدیق می کنند در هیئت سوژه ی ایدئولوژی قوام می یابند، و حاضر هستند برای رسیدن به تمامیت و وعده ی ایدئولوژی دشمن فرضی برساخته ی ایدئولوژی را نابود کنند و اینگونه است که خود ایدئولوژی به ستیزه های اجتماعی توان مضاعف می بخشد. تمام ایدئولوژی ها سویه ی هژمونیک دارند، یعنی سعی می کنند به سروری اجتماعی دست پیدا کنند، حتی این ستیز اجتماعی بین ایدئولوژی ها از هرجای دیگری شدیدتر است، در واقع ایدئولوژی ها سعی می کنند سلطه ی هژمونیک خود را هم بر افراد و هم بر ایدئولوژی های دیگر اعمال کنند، و سازوکار تولید سوژه به دست ایدئولوژی غالب خواهد بود، هرچند که ایدئولوژی های دیگر هم سوژه های خاص خود را برخواهند ساخت و این کشمکش همچنان ادامه خواهد داشت. پس بنیان این ستیز اجتماعی در کجاست؟🔆
ادامه دارد...


@Kajhnegaristan