کلنجار بیشتر با دکونستروکسیون دریدا (و دستروکسیون هایدگر)، از زبان دریدا: …🔶 «[دکونستروکسیون] در عین حال یکجور ترجمه‌ی فعال بود که

کلنجار بیشتر با دکونستروکسیون دریدا(و دستروکسیون هایدگر)، از زبان دریدا:


🔶"[دکونستروکسیون]در عین حال یکجور ترجمه ی فعال بود که تا حدی کلمه ی مورد استفاده ی هایدگر را جابجا کرد: Destruktion, ویرانگری هستی شناسی ، که البته خود این هم به معنی فسخ و الغا یا نابودسازی هستی شناسی نیست، بلکه تحلیلی ست از ساختار هستی شناسی سنتی. تحلیلی که صرفن تحلیل نظری نیست، بلکه در عین حال نوشتن دیگر باره ی پرسش هستی یا معناست: دکونستروکسیون همچنین شیوه ی خاصی از نوشتن است و پیش نهادن متنی دیگر.. دکونستروکسیون لوح سفید [tabula rasa] نیست، و به همین دلیل هم از شک و نقد متمایز است. نقد همواره عطف به تصمیمی عمل می کند که تالی یک داوری یا معلول یک داوری ست. اتوریته ی نهایی دکونستروکسیون نیست. دکونستروکسیون دکونستروکسیون نقد هم هست. این البته بدین معنی نیست که هرگونه نقد و نقادی بی ارزش می شود، بلکه دال بر تلاشی ست در فکر کردن به معنی اتوریته ی لحظه ی نقادانه در تاریخ-مثلن در معنی کانتی کلمه، ولی نه صرفن در معنی کانتی. دکونستروکسیون نقد نیست. واژه ی آلمانی دیگری که دکونستروکسیون به نوعی حکم جابجایی اش را دارد 'Abbau' است، که هم در کار هایدگر یافتنی ست و هم در آثار فروید. آشکارا با این واژه می خواستم نوشتارم را در شبکه ی آن تفکراتی قرار دهم که برایم اهمیت دارند".


Points: Interviews 1974-1994,
pp. 212-13


@Kajhnegaristan