🔆نیچه می‌گوید فقط ارزش هایی که باعث تقویت زندگی می‌گردند ارزشمند هستند زیرا ارتقا زندگی، جوهر زندگی است و اراده معطوف به قدرت جوهر

🔆نیچه می گوید فقط ارزش هایی که باعث تقویت زندگی می گردند ارزشمند هستند زیرا ارتقا زندگی ، جوهر زندگی است و اراده معطوف به قدرت جوهر زندگی است که ”ارتقا زندگی را حمایت می کند ، پیش می برد و بیدار میکند“ . این در هیستری نیز پیدا میشود آنجا که ” ایستادگی دائمی پرسش از هویت نمادین فرد “ است . هایدگر می گوید این ارتقا اتفاق می افتد ” در و از طریق ” زندگی و ” ماورای فرا خودش “ است و این ارتقا در روانکاوی میتواند ضروری فهمیده شود زیرا ” این غیرممکن است بتوان در روانکاوی پیش رفت مگر آنالیزان/مراجعه - برای تحلیل بیاید - هیستریک باشد. “ . هیستری به ارتقا زندگی ارزش می دهد و ” امکانات بیشتر خودش را فرافکنی میکند و خودش را به سمتی جهت میدهد که هنوز به آن نرسیده است ، چیزی که بایستی ابتدا به دست بیاید “ . هیستری ” ناخودآگاه در جلسه تحلیل “ است که ” ماورای فرا خودش است “ به عنوان آنالیزان ، ” خودش را به سمتی می برد که هنوز نرسیده است .“. این ارتقا زمانی اتفاق میوفتد که آنالیزان هیستریک ، روانکاو/ارباب را مورد پرسش قرار میدهد برای آنکه دانشی نسبت به زندگی آنالیزان به دست دهد . این پرسش سبب ارتقا زندگی میشود زمانی که آنالیزان برای یافتن پاسخ مناسب ، آشکار کننده کمبود/نقص در دیگری بزرگ میشود . براچر در باب رفتار هیستریک میگوید : ” همانگونه که شمای لکان نشان میدهد ، دال ارباب در گفتمان هیستری در سمت دریافت کننده قرار دارد که نماینده پاسخ به پیام سوژه هیستریک است از طریق فراهم کردن دال ارباب ، معنای ایمنی که بر اضطراب غلبه میکند و حسی از ثبات ، با معنایی و هویت محترمی میبخشد .“ بارچر ادامه می دهد : ” همچنین این پاسخ ها راحتی را به همراه دارند ، هیستریک ها همچنان به واسطه درخواست دال های ارباب از دیگران بیگانه باقی میمانند جای آنکه خودشان این دال ها را تولید کنند “ . اگرچه هیستری در پیدا کردن دالی از سمت ارباب/روانکاو برای به کلمه در آوردن هویت خود ناکام می ماند ، این پرسش کردن هیستریک از ارباب/ روانکاو برای آنالیزان ضروری است تا بتواند خودش دال های ارباب را تولید کند جای آنکه آنها را از روانکاو/ارباب درخواست کند . به همین دلیل است که بسیار از نویسنده ها میگویند ” شما نیاز دارید تا کلام سوژه را هیستریک کنید ، آن را با دانش ناخودآگاه خود روبرو کنید “ . و ” این مداخلات بالینی طراحی شده اند تا تا منجر به هیستریک کردن کردن سوژه شوند تا مسیر درمان مسیر حرکت آنالیزان به سمت حقیقت خود باشد “ و در نهایت لکان میگوید :“ چیزی که روانکاو به عنوان تجربه روانکاوانه بر پا میکند میتواند به سادگی گفت هیستریک کردن گفتمان است ”🔆


🔺از مقاله ی :روشی در جنون؛هیستری و اراده ی معطوف به قدرت/متیو گیلدراسلیو/ مترجم؛ محمد میرشاه علی🔻


@Kajhnegaristan