✅گاهی ارتباطهای حقوقی و بده و بستانهای مالی و اقتصادی رنگ دعوا و شکایت به خود می‌گیرند

✅گاهی ارتباطهای حقوقی و بده و بستانهای مالی و اقتصادی رنگ دعوا و شکایت به خود می گیرند. یعنی یا شما به این نتیجه می رسید که طرفتان به زبان خوش تعهد خود را انجام نخواهد داد یا طرفتان همین فکر را در مورد شما می کند.
@Lawpress

🔹حالت بدتر آن است که موضوع چنان باشد که طرح دعوای کیفری از جانب شما يا طرف لازم شود.

🔹توصیه و سفارش اکید و بدون جایگزین و بدون استثناء این است که در این حالات حتما و بي تردید به وکیل مراجعه کنید.

با مراجعه به وکیل:
اولاً- متوجه می شوید که اصلاً حقی دارید یا نه؟

ثانیاً- وکیل بررسی خواهد کرد آیا دلایل شما برای اثبات حقتان (اگر حقی داشته باشید) کافی و به اصطلاح«محکمه پسند» است یا نه؟

🔹اگر پاسخ هر دو مورد مثبت بود آنگاه وکیل است که می داند و بلد است دلايل شما را در قالب چه دادخواست یا شکایتی مطرح کند که امید به پیروزی بیشتر باشد.

🔹به این ترتیب اگر اصل حق- برخلاف تصور شما- اصلا وجود نداشته باشد و یا ادله اثبات آن کافی نباشد، از درگیر شدن در ماجرایی كه جز اتلاف وقت و پول و ناراحتی عصبی و روانی حاصلی نخواهد داشت، رهایی خواهید یافت و در صورت وجود حق و ادله اثباتی ، آن وکیل احتمالات مختلف و احیاناً میزان پیشرفت کار را برای شما تشریح خواهد کرد تا با اطلاعات کافی وچشم باز تصمیم بگیرید.

🔹اینکه برای تشریح میزان پیشرفت کار از قید «احتمالا» استفاده کردم به این علت است که بسیاری از وکلا فقط به موّکل می گویند که کار او را می پذیرند یا نه.

🔹اگر نپذیرند به این مفهوم است که درصد احتمال پیشرفت کار و موفقیت از %50 کمتر است.

🔹اما اگر بپذیرند معنی اش این است که احتمال پیشرفت را بیشتر از %50 دیده اند. اما این را به موکّل نمی گویند. ضمناً وکلای جدّی و صاحبنظر همواره به موکّل تفهیم می کنند، تضمین نتیجه مثبت دعوا امکان ندارد.

🔹حاصل اینکه اگر كار به مرحلة دعوا و شکایت و دادخواست رسید، هیچ کتاب و جزوه و CD و نواری نمی تواند جای وکیل را بگیرد و شما را از مراجعه به او بی نیاز کند. بنابر اين با خواندن اين گونه كتابها سعي كنيد از ايجاد دعوا – اعم از مدني يا كيفري – براي خود پيشگيري كنيد . اما اگر دعوا ايجاد شد ، با اتكا به اين خوانده ها ، سعي نكنيد «وكيل خود باشيد» .

🔹مرحوم دکتر سید حسن امامی استاد حقوق مدنی دانشکدة حقوق دانشگاه تهران ، که شش جلد کتاب حقوق مدنی اش شاهکاری محسوب می شود و خودش هم پروانه وکالت داشت ، به آن دسته از استادان دانشکده حقوق که پروانه وکالت داشتند می گفت:

« درست است که استاد دانشگاه حقوق هستید و درست است که پروانه وکالت هم دارید، اما اگر ، در کارها و امور شخصی یا مربوط به نزدیکان ، گذارتان به دادگستری افتاد، حتماً نزد وکلای حرفه ای ، که کارشان وکالت است، بروید» .

🔹مطلب مشابهی از یکی از قضات انگلیسی (یا آمریکایی) نقل شده است. در سیستم Common Law دادگاههای جنایی با حضور هیأت منصفه برگزار می شوند و به لحاظ وجود عوامل خاصّ (من جمله استماع شهادت شهود به طور حضوری و بی وقفه) دفاع از متهم در این دادگاه ها مستلزم برخورداری وکیل از حافظه بسیار قوی و حضور ذهن و گذراندن آموزشهای ویژه بسیار است. بعضی از متهمان که دانش آموخته حقوق هستند یا به جهاتی خود را در امور حقوقی صاحب نظر می پندارند، در این دادگاهها دفاع از خود را رأساً بر عهده می گیرند. آن قاضی در خصوص چنین افرادی گفته است :

« متهّمی که در دادگاه جنائی دفاع از خویش را خود بر عهده می گیرد (و در واقع وکیل خودش می شود) موّکل بسیار نادانی دارد ! ».
🔹بهمن کشاورز



✅لینک عضویت در کانال تلگرام🔻
‏https://telegram.me/lawpress


◀️اینستاگرام🔻
‏www.instagram.com/lawpress_page