👈چند واژه و اصطلاح در فارسی تاجیکی! …⬅️ نقل از کانال

👈چند واژه و اصطلاح در فارسی تاجیکی!


⬅️ نقل از کانال #حسن_قریبی

هرگاه صحبت از تقویت زبان‌معیار در #تاجیکستان می‌شود، نام استاد #صدراالدین_عینی و نقش او در زنده‌ نگاه داشتن #زبان #فارسی #تاجیکان، در دوران #شوروی، در ردیف نخست قرار می‌گیرد.

واژه و ترکیب‌های زیر از واژه‌نامهٔ کتاب "جلادان بخارا" اثر استاد #عینی (به کوشش دکتر مصطفی باباخانی، نشر آرو‌َن، تهران ۱۳۹۷) انتخاب شده است، با این توضیح که اصل داستان در سال ۱۹۱۸، یعنی یکسال پس از انقلاب سوسیالیستی اتفاق افتاد و در سال ۱۹۲۰ نوشته شد؛ اما علی‌رغم آن همه مبارزه علیه زبان فارسی در آن هفتاد سال، این واژگان و نمونه‌های بیشتر آن، همچنان و تا اکنون میان #تاجیک های #تاجیکستان و #ازبکستان رواج دارد که راوی بی‌نتیجه بودن آن ترفندها در #فرارودان (ماوراءالنهر) است:

آدم‌چه: (آدم کوچک، اصطلاحاً کوتوله)؛
آفتاب‌برآ: (مشرق)؛
آوازه: (شایعه)؛
بارشگری: (باریدن برف یا باران)؛
باشِشگاه: (اقامتگاه)؛
بای دادن: (باختن)؛
بچه‌غَر: (حرام‌زاده)؛
بدَرغه: (تبعید)؛
بی‌جاگرد: (ولگرد، هرزه‌گرد)؛
پرتافتن: (افکندن، انداختن)؛
پسخند: (لبخند مسخره‌آمیز، پوزخند)؛
تماشابین: (تماشاچی)؛
تَه‌خانه: (زیرزمین)؛
حال‌دان: (آگاه، باخبر)؛
خلاجا: (مستراح)؛
خودازخود: (خود‌به‌خود)؛
دارَم: (ثروتمند، دارا)؛
دعواگر: (شاکی، مدعی)؛
رفت‌و‌آی: (رفت‌و‌آمد)؛
رویاندن: (وصول کردن، ستاندن)؛
روی‌خط: (فهرست، سیاهه، لیست)؛
زَهیدن: (تراویدن، تراوش کردن)؛
سر دادن: (رها کردن)؛
سر شدن:(آغاز شدن)؛
سوادناک: (با سواد)؛
شاریدن: (جاری شدن)؛
شناندن: (نشاندن)؛
شوره‌پشت: (اوباش، فرومایه)؛
عهده‌نابرآ: ( بی‌لیاقت، بی‌دست‌و‌پا)؛
کاسه‌خانه: (حدقه)؛
کاهاندن: (عذاب‌دادن)؛
کفاندن: (پاره کردن، شکافتن)؛
کم‌نما: (کم‌پیدا)؛
کُنده‌لنگ: (اُریب)؛
گپ خوردن: (سکوت کردن)؛
گرفت‌و‌گیر: (مؤاخذه؛ بازپرسی)؛
گسیل‌کردن: (بدرقه کردن)؛
گمان‌بر: (مظنون)؛
گهواره‌بخش: (ناف‌بُر، دختر و پسری را از بدو تولد به نام هم کردن)؛
مدار: (تاب‌و‌توان)؛
مزه‌ناک: (بامزه)؛
مُهرانه: (مبلغی که برای مهر کردن اسناد پرداخت شود)؛
میان‌سرای: (راهرو بزرگ، لابی، کریدور)؛
نام برداشتن: (مشهور شدن)؛
نام‌بر شدن: ذکر شدن، عنوان شدن)؛
نقشین: (تقش‌و‌نگاردار)؛
نگاه‌و‌بین: (پرستاری، مراقبت)؛
نو‌کار: (تازه‌کار)؛
وزنین: (سنگین)؛
هنگامه‌طلب: (ماجراجو)؛
هوا دادن: (پرتاب کردن)؛
یازاندن: (دراز کردن)؛
یکجایه: (باهم، متحد)؛
یله: (گشاد، باز).
/از@hassangharibi و@irtaj /