🔥 نگاهی کوتاه به تحولات آیین زرتشتی 🔥.. 👇👇👇👇

🔥 نگاهی کوتاه به تحولات آیین زرتشتی 🔥

👇👇👇👇

🌎 @history_1

درباره آیین زرتشت و زرتشتی خواندن برخی از اشخاص تاریخی، همواره بحث‌هایی پیش می‌آید. این بحث‌ها معمولا برای دوران قبل از ساسانیان است چرا که خیلی اوقات معیار زرتشتی بودن، قرائت ساسانیان از این آیین، در نظر گرفته می‌شود. این گونه بحث‌ها هم ناشی از تغییر و تحولات آیین زرتشتی در دوران ساسانی است که بسیاری از پژوهشگران آن را زرتشتی ساسانی می‌خوانند. به عبارت دیگر به نظر می‌رسد نوآوری‌ها و تحریف‌هایی در دوران ساسانی رخ داد و به این دلیل است که برخی از احکام زرتشتی ساسانی را در دوران اشکانی و هخامنشی مشاهده نمی‌کنیم یا مواردی بر خلاف آنها را در ایران پیش از ساسانیان می‌بینیم.

✅ می‌دانیم نام اهورامزدا (خدای بزرگ آیین زرتشتی) در کتیبه‌های هخامنشی آمده است و مورخان یونانی عصر هخامنشی، تقریبا به صورت گسترده از زرتشت، پیامبر ایرانی یاد کرده اند. در این بین گفتار گزان توس و افلاطون درباره زرتشت بسیار مشهور است. بنابراین حضور آیین زرتشتی حداقل از زمان هخامنشیان در ایران قابل ردیابی است؛ هرچند احتمالا این آیین در ایران پیشینه بیشتری داشته است.

اما در زمان ساسانیان تحولاتی در آیین زرتشتی رخ داد و به نظر می‌رسد در این دوره به دنبال منظم کردن این آیین برآمدند. آثار و منابعی وجود دارد که حاکی از وجود تحولات در سنت‌های ایرانی در زمان ساسانیان است. از جمله می‌توان به بخشی از دینکرد اشاره کرد که درباره رسمی شدن آیین زرتشتی در زمان اردشیر پاپکان توضیحاتی می‌دهد. در این بخش آمده است که اردشیر از «داور راست کردار توسر [تنسر] درخواست کرد همه آموزه‌های پراکنده را در دربار فراز آورد. توسر فرمانبرداری کرد؛ او آنهایی را که راست تر بودند برگزید و بقیه را کنار نهاد» (دریایی، ۱۳۹۲: ۶۰). تورج دریایی معتقد است که این قطعه سرنخ دیگری نیز در اختیار ما می‌گذارد که منابع دیگر نیز آن را تایید می‌کنند و آن است که نظریات دینی اردشیر را همه زرتشتیان نپذیرفته اند. در آغاز متن می‌گوید اطلاعات پراکنده‌ای درباره کیش زرتشتی وجود داشته که شاید بدان معنا باشد که باورها یا دریافت‌های متفاوتی از این دین موجود بوده است. حتی می‌توانیم دینی را که اردشیر به عنوان دین رسمی شاهنشاهی ایران اعلام کرد را انحرافی از سنت زرتشتی و بنابراین نوعی بدعت تلقی کنیم. یعنی دینی را که او به عنوان راست کیشی زرتشتی اعلام کرد ظاهراً از سوی همگان پذیرفته نشد. همچنین در کتاب نامه تنسر، شاه گیلان و مازندران، اردشیر را متهم به بدعت و ارتداد و نوآوری در سنت می‌کند. اردشیر به او پاسخ می‌دهد که گرچه کار او به راستی نوآوری است اما برای ایجاد وحدت ملی و مذهبی ضرورت دارد (همان: ۶۰-۶۲)

👈 با توجه به منابع گوناگون از جمله کتیبه‌های هخامنشی، منابع یونانی و آثار به جا مانده از ایران باستان، می‌توان گفت بسیاری از ایرانیان مزداپرست بوده اند و خود را پیروی زرتشت، پیامبر باستانی ایرانی می‌دانستند. ولی احتمالا سنت‌های آیینی آنها تفاوت‌هایی داشته است اما در دوران ساسانی تحولات بزرگی در آیین زرتشتی رخ داد که به زرتشتی ساسانی مشهور است. به نظر می رسد موبد کرتیر که چند کتیبه از او به جا مانده است، نقش موثری در این تحولات داشته است.

برگرفته از:
http://kheradgan.ir/?p=9600

🌎 @history_1


👈یاری‌نامه‌ها:

⭐️ دریایی، تورج (۱۳۹۲). شاهنشاهی ساسانی. ترجمه مرتضی ثاقب‌فر، تهران: ققنوس.

⭐️ فولتس، ریچارد (۱۳۸۵). دین‌های جاده ابریشم. ترجمه عسکری پاشایی. تهران: فراروان.

🌎 @history_1