مفهوم واژهی میترا و مهر:.. (نوشتاری از موبد کامران جمشیدی). 🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
مفهوم واژهی میترا و مهر:
(نوشتاری از موبد کامران جمشیدی)
🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥🔥
فرهنگ ایرانی و فرهنگ زرتشتی آنچنان گسترده و دامنهدار است که هر گوشهای از آنرا بنگریم با دریایی از دانستنیها روبرو میشویم که یکی از دلکشترین و ژرفترین آنها همین واژهی میترا و مهر است. میترا در زبان اوستایی میتْرَ Mithra در زبان سانسکریت میتْرَ Mitra میباشد بهچمار(بهمعنی) نگاهبانِ عهد و پیمان. ریشهی این واژه میث Mith میباشد بهچمار دیدار و فراهم نمودن یگانگی و همبستگی. زمانی که تیره و تبارهای گوناگون آریایی یا هند و ایرانی در کنار یکدیگر میزیستند، به خدایان گوناگون باور داشتند.
بزرگترینِ این خدایان “وارونا” نام داشت که خدای آسمان و بزرگ بود و پس از او میترا بود که جایگاه دوم و دستیار را داشت و همانگونه که از نامش پیداست خدای عهد و پیمان بود.
او بر پیمانهایی که میان اقوام گوناگون بسته میشد تا بتوانند در کنار هم درآشتی و آرامش زندگی کنند، دیده بانی میکرد. او خدایی بود بسیار نیرومند و بسیار باره بزرگداشت، بگونهای که آنچه که او نماد آن بود یعنی پیمان و نگاهداری و وفای به آن از نیرومندترین ویژگیها و فروزههای فرهنگی ـ شخصیتی ایرانیان بهشمار میآمد و میترا خدای مهر و دوستی و پیمان بود. کسانی را که پیمان میشکستند میترا دروج(دروغ) میگفتند و آن گناهی بس بزرگ بود بگونهای که پیمان شکنان را زیر نام میترا سزا و کیفر میدادند. این بود که میترا آرام آرام نقش خدای نبرد و جنگ را به خود گرفت. با گذشت زمان و در اوستا نام میترا به مهر برمیگردد و افزون بر ایزد یا نماد پیمان و راستگویی و دوستی، نماد نور و روشنایی نیز میشود. در وداها نیز این خدا بهمعنای دوست و همدم و یاری کننده آمده است.
پیدایش اشو زرتشت و تاثیر او بر مهرپرستی:
اشوزرتشت که نزدیک به چهارهزار سال پیش، هنگام پادشاهی شاه گشتاسپ کیانی برای نخستین بار پیام یکتاپرستی را به گوش مردم جهان رسانید، کوشید تا پرستش اهورا مزدا را جایگزین چندگانه پرستی نماید. بنابراین مهر یا خدای آفتاب را چون دیگر خدایان آریایی از پایگاه خدایی فرود آورد. در گاتها که سرودهها و آموزشهای اشوزرتشت است هیچ کجا نامی از آنهمه خدایان گوناگون نیست وانگه همهجا از اهورامزدا، خداوند جان و خرد، یگانه آفریدگار و پروردگار و پیش برندهی جهان نام برده میشود.
بهراستی که دگرگونی بزرگی که اشوزرتشت در انسانها پدیدآورد گذر از پندارگرایی به اندیشهگری بود. پس خدایان گوناگون دیگر جایی در خرد و اندیشهی نیک انسانها نداشتند و این اکنون فروزههای خدایی و یا بنیانهای زندگانی بودند که بنیان پیام و آموزشهای پیامبر بودند.
زمان گذشت و دین نوبنیاد زرتشت آرام آرام در پهنهی گستردهی ایران زمین گسترد و جای خود را در دل و روان و اندیشهی همگان باز کرد. چهبسا که پیروان کیشهای باستانی مانند مهر پرستان و پیشوایان کیشی آنان نیز آیین نو را پذیرفته و به آن گرویدند. اما کاری که آنان کردند وارد کردن بخشی از باورهای بنیادین خود، و اینبار بگونهای دیگر در آیین نو بود. این بار دیگر خدایان در جایگاه خدایی نبودند وانگه به “ایزدان” دگرگون گشته بودند. ایزد، بهچمار سزاوارِ ستایش. آنان نماد گشتند. مهر، شد نماد همان چیزهایی که بود: نور و روشنایی، عهد و پیمان و دلیری و جنگاوری برای پشتیبانی از آشتی و عهد و پیمان.
در بخشی از مهر یشت، که یادگاری است از فرهنگ مردم ایران زمین در دوران باستان، آمدهاست که: «ای زرتشت اسپنتمان؛ به مردم بیاموز که مهر و پیمان نشکنند، نه آن پیمانی که با همکیشان خود بستهاند، نه آنکه با کسان دیگر بستهاند، زیرا پیمان با هر کس بسته شود درست است و شکستن آن گناهی است بزرگ، چرا که پیمان شکنان شهر و کشور را به ویرانی و تباهی میکشانند.»
@history_1