باج خواهی مغول‌ها:. برگ تلخی از تاریخ هجوم تنگ چشمان 😑

باج خواهی مغول ها:
برگ تلخی از تاریخ هجوم تنگ چشمان 😑

مغول های جانور خوی، پس از تازش به خاک آریابوم، درندگی را کنار نگذاشته و هر روز حلقه فشار بر مردم را تنگ تر و تنگ تر می کردند. یکی ازین اهرم های فشار، مالیات " نزول اجلال" نام داشت؛ یعنی هرگاه گروهی از مغول ها با همراهی چند تن از سرسپردگان محلی، به خانه کسی می رفتند، مردم باید هرچه که داشتند از آن ها دریغ نمی کردند؛ گاو و گوسفندشان را باید برای فراهم آوردن خوراکی خوشمزه قربانی می کردند و مغول ها روزی سالانه یک خانواده را یک شبه بالا می کشیدند. جامه های نو، نوشیدنی و ابزار مستی آن ها باید فراهم می شد و اگر چیزی در آن خانه چشم مغول ها را می گرفت باید به آن ها داده می شد. مغول ها پا را ازین هم فراتر گذاشته و به زنان و دختران آن خانه دست اندازی نیز می کردند! هرکس کوتاهی می کرد، به دار آویخته می شد!

روستائیان و مردم شهری از بیم این گونه تازیان بظاهر میهمان، خانه های خود را کثیف و نیمه ویران نگاه می داشتند تا میهمان نا خوانده رغبت به "نزول اجلال" نداشته باشد. در پایان سده هفتم میلادی بر اثر ستمگری مغولان بخش های گسترده ای از سرزمین ایران ویران و خالی از سکنه شد! پس از مغولان این رسم ناپسند تا سده ها و تا پایان دوره قاجاریان، در میان فرمانروایان رایج بود!

این باج خواهی ها، سرانجام به خیزش سربداران در روستای "باشتین" سبزوار انجامید! احمد خوافي نویسنده کتاب "مجمل فصيحي" درباره رخداد باشتين مي‌نويسد كه پنج ايلچي مغول در خانه حسين حمزه و حسن حمزه از مردم روستای باشتين منزل كردند و از ايشان شراب و شاهد طلبيدند و لجاج كردند و بی‌حرمتی نمودند. يكي از دو برادر قدری شراب آورد، وقتي كه ايلچيان مست شدند شاهد طلبيدند و كار فضيحت را بجایی رساندند كه شرمگاه ايشان را خواستند. دو برادر گفتند ديگر تحمل اين ننگ را نخواهيم كرد. بگذار سرمان بدار رود ولی چنین خواری و زبونی را نبینیم؛ دو برادر شمشير از نيام بركشيدند و هر پنج تن مغول را كشتند و از خانه بيرون رفتند و گفتند ما "سربداران" هستیم.

! بر تو چه گذشته ای خاک پاک آریایی
و همچنان ریشه های تو در سنگ های زاگرس و البرز استوار است
هرچند برگ هایت پژمرده اند😔


کانال تاریخ ایران و جهان

🌎 @history_1