‍ واعظی بر منبر رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد. واعظ شادمان شد و تشکر کرد

‍ واعظی بر منبر رفت و سخنرانی جالبی ارائه داد. کدخدا که خیلی لذت برده بود به واعظ گفت: روزی که خواستی از روستا بروی بیا و سه کیسه برنج از من بگیر!

واعظ شادمان شد و تشکر کرد. روز آخر به خانه‌ی کدخدا رفت و از کیسه‌های برنج سراغ گرفت. کدخدا گفت: راستش برنجی در کار نیست! آن روز منبر جالبی رفتی من خیلی خوشم آمد و گفتم من هم یک چیزی بگویم که تو خوشت بیاید!
منبع
امثال و حکم، علی اکبر دهخدا

پ_ن اشاره دهخدا به کسانیست که وعده‌هایی شیرین و لذت‌بخش اما در عین حال پوچ میدهند. واعظانی که در گفته‌هایشان خود را در انظار ملت دلسوز و پناه و معتمد و معتقد نشان میدهند اما نه هیچ تعهدی در عمل به وعده‌هایشان دارند و نه حتی اعتقادی به گفته‌های خودشان!

سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی
به عمل کار برآید به سخندانی نیست

" کانال تاریخ ایران و جهان "

🌍 @Official_history