کنکور سرنوشت ساز نیست

كنكور سرنوشت ساز نيست.
من كنكوري سال ٧٢ بودم‌.

از سال اول دبيرستان هر وقت به كنكور فكر مي كردم تنم مي لرزيد.
هميشه با خودم مي گفتم كه نكنه من حتي در حد پدر و مادرم يك ليسانس هم نتونم بگيرم و عرق سرد اضطراب و نگراني عدم تاييد خانواده تمام وجودم را فرا مي گرفت.

با خودم تصميم گرفتم كه بدون در نظر گرفتن نتيجه تمام تلاشم را بكنم چون اضطراب و غصه هيچ چيزي را عوض نمي كنه.

جالبه كه هر زمان فكري نامرتبط با درس ميومد تو ذهنم بهش مي گفتم وايسا بعدا بهت فكر مي كنم
و هرشب براي اينكه پيش فكرام بدقول نشم و فردا هم به حرفم گوش بدن و مانع درس خوندنم نشن ١٠ دقيقه زمان مي ذاشتم و روي كاغذ مي نوشتمشون و بعد براي اينكه فردا هم مزاحمم نشن كاغذ را مچاله مي كردم و مينداختم دور.

بعدش برنامه ي فردام رو مينوشتم ولي دقت مي كردم اين برنامه را طوري بنويسم كه تو بعضي روزها مثلا پياده روي و سينما و مهموني توش باشه.

خلاصه اين روز و شبهاي من با انرژي و انگيزه گذشت .
گاهي تصور مي كردم كه مدير يك شركت بزرگ هستم و كلي كارمند دارم.

آنچنان شعفي سر و پايم رو فرا مي گرفت
كه تمام خستگي هام در مي رفت و نيروي تازه اي مي گرفتم.

خلاصه اين روز و شباي پر فراز و نشيب من گذشت .
اون موقعها نتايج كنكور را توي روزنامه اعلام مي كردند.
صبح ١٠ شهريور ٧٢ اسم من توي روزنامه كيهان چاپ شد.

نيلوفر اله وردي. كامپيوتر دانشگاه تهران
اولين بار بود كه احساس هويت مي كردم و فكر مي كردم تمام آرزوهام برآورده شده
تمام سالهاي دانشگاه به تلاش و كار همزمان گذشت و من فكر مي كردم ديگه تكليف زندگيم روشنه.

وقتي ليسانسم رو گرفتم مادر يك نوزاد چند ماهه بودم ولي اونقدر سرگرم چيزاي ديگه بودم كه از مادري كردنم فقط به انجام مسئوليت هام فكر مي كردم و نه لذت مادري كردن.

الان كه به اون موقعها فكر مي كنم به خودم مي گم :
قرار بود كدوم لوح زرين را به گردنم بندازن كه من اينقدر جلو جلو مي دويدم.
متاسفانه كمال گرايي من باعث شده بود كه جسمم به جلو مي رفت و روحم جا مونده بود.
كنكور سرنوشت ساز نيست

كم كم احساس كردم دارم كم ميارم.

اسمم رو توي كلاس مهارت هاي زندگي نوشتم
و ٣ سال روي روح و روان خودم كار كردم.

به تدريج به روانشناسي علاقه مند شدم و كارشناسي ارشد و دكتري را توي رشته ي روانشناسي و مشاوره ادامه دادم.

در ضمن هيچوقت خودم رو سرزنش نكردم كه كاش از اول روانشناسي مي خوندم چون اعتقاد دارم هر چيزي بايد در زمان خودش اتفاق بيفتد.

اونقدر علاقه مند بودم كه بلافاصله به عنوان سرپرست مركز مشاوره دانشگاه توسط اساتيدم انتخاب شدم.

پي نوشت : اينا رو به شما دوستاي گلم گفتم كه بدونيد اين انتخاب رشته ، به قول مادر بزرگم انتخاب آخرتتون نيست.

ممكن هست كه توي زندگي در مسيري قرار بگيريم كه علايق ما تغيير بكنه.
هيچوقت و هيچ زماني براي تغيبر دير نيست .
پس فكر نكنيد كه با اين انتخاب راههاي تغيير را به خودتون مي بنديد.

#نيلوفر_اله_وردى


🎓به جمع #دانشجویان بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/Cx4apUDyRQSk5i6PFo23EA