از نگاه دوستان

#مریم_میرزاخانی
از نگاه دوستان

سارا زینل‌زاده، هم‌کلاسی سال‌های ۶۸ تا ۷۴ مریم میرزاخانی روایت جالب و ناشنیده‌ای از همنشینی و دوران راهنمایی و دبیرستانش با وی نوشته است...:

هرکسی از ظن خود شد یار من، از درون من نجست اسرار من
مسلم است که هرآنچه ما هم‌دوره‌ای‌های مریم از او نقل می‌کنیم، برداشت‌های شخصی ماست. خاطراتیست از نگاه ما. انعکاسیست از افکار ما و نه بازگویی آنچه مریم می‌اندیشید. و اما هدف از بیان خاطرات تسلی دل خودمان است. برایش سوگواریم. غصه جوانی و توانمندی‌اش به جای خود، تصویر دستان کوچک دخترش که چنان با مهر به دور مریم حلقه شده بودند، جانمان را به آتش کشیده. مریم شاید که دوست صمیمی خیلی از ماها محسوب نمی‌شد، اما امروز فهمیده‌ایم که جایگاه اسطوره‌ای‌اش در دل همه‌مان به قدر یکسان با افتخار و غرور و عشق آمیخته است.
مریم با نشاط بود. با ما می‌خندید. در شیطنت‌هایمان شریک می‌شد. مریم دبیرستان فرزانگان برای ما معادل ریاضیات محض نبود. مریم همکلاسی بی‌نظیرمان بود. انشاهایش هم خوب بود. نقد فیلمش هم عالی بود. جملات فصیح و نگاه دقیق و ناب. قرآن را هم بهتر از همه‌مان حفظ می‌کرد. یادمان نمی‌رود که چطور با ندا و رویا عرض همین حیاط را می‌رفتند و بر می‌گشتند و می‌خواندند. فقط کافی بود بخواهد کاری را بکند، پینگ‌پنگ یا تشریح قورباغه یا تحلیل تاریخ تطبیقی، آن کار را به سرانجام می‌رساند.
فرق مریم با ما این نبود که یکبار بخواند و همه‌چیز را از بر کند و یاد بگیرد. فرقش با ما این بود که آنقدر تمرین می‌کرد و آنقدر تلاش می‌کرد تا به بهترین وجه یک مطلب یا یک درس را بفهمد. و باز هم قانع نمی‌شد. شروع می‌کرد به تحلیل آنچه آموخته بود.
بسکتبالش هم خوب بود. فرز و چابک، به خوبی از پس قدبلندها بر می‌آمد. اگر هم پا می‌داد و یواشکی ناظم‌ها توی کلاس بساط بزن و برقص راه می‌انداختیم باز هم پایه بود و هرگز ندیدیم که کز کند یا منزوی بشود. خیلی از ماها در سال‌های آخر فاصله خودخواسته‌ای را با مریم حفظ می‌کردیم به احترام زمان محدود و اهداف بلندش، انگار که از همان روزها کسی به ما هشدار می‌داد: "وقت مریم کم است!" اما با این حال کافی بود درخواست کمکی بشنود. آن روزها عربی معضلی بود برای بعضی‌هایمان. و مریم چه خوب عربی درس می‌داد. قانونمند قابل فهم و با مهر.
این غم بی‌تاب که به جان همه‌مان افتاده و هر روز عمیق‌تر زبانه می‌کشد از یادآوری آن شور و امید و سرزندگی‌ایست که در وجود نازنین مریم بود. رفتار خودمانی، بی‌تکلف، بی‌تظاهر و بسیار انسانی.
ما هرگز نخواهیم دانست که آن ذهن پرتوان و دقیق چگونه و به چه می‌اندیشید، اما همواره به یاد خواهیم داشت که از جنس همه دختران پرشور ایرانی بود، با ما خندید، با ما سرود دهه فجر تمرین کرد، با ما در پستی و بلندی‌های این دنیای خاکی همراه شد، گرچه همواره سر بر آسمان داشت.‌..
یادش با لبخندی دلنشین در یادمان جاودانه است...

🎓به جمع ما بپیوندید👇
https://telegram.me/joinchat/Cx4apUDyRQSk5i6PFo23EA