«مقدمه‌خوان‌ها». (🖋 سعید کشاورزی)

«مقدمه‌خوان‌ها»
(🖋 سعید کشاورزی)

✅ سال‌ها قبل کٙسی را می‌شناختم که از کتاب‌ها تنها فهرست‌ها٬ از مقالات تنها چکیده‌شان و از مجلات تنها عناوین را مطالعه می‌کرد. او این اسامی٬ عناوین و واژگان را با حافظه‌ی فوق‌العاده خوبی که داشت٬ حفظ کرده و در گفت‌و‌گوهای روزمره یا در جلسات٬ در لابلای کلماتش می‌گنجاند و دائما هم به آن‌ها استناد می‌کرد. بیچاره دوستان و همکاران او هم که اطلاعی از این اسامی و عناوین نداشتند٬ در شگفت بودند که چقدر انسان می‌تواند باهوش و باسواد باشد. اما شیخ ما٬ به حوزه‌ی عمل که می‌رسید کٌمیتش لٙنْگ می‌زد؛ نمی‌دانست چطور و چگونه تصمیم بگیرد و کارهایش هم هیچ‌وقت سرانجامی نمی‌گرفت.

✅ شیخ ما البته ضررش خیلی به کسی نرسید و خودش هم البته به جایی. اما تصور می‌کنم٬ روش شیخ ما که من آن را «مقدمه‌خوانی» می‌نامم٬ بسیار عمومیت یافته است. تصور‌ کنید مقدمه‌خوان‌ها اگر مدیر شوند٬ چگونه خواهد شد:

✅ مقدمه‌خوان‌ها یک پاراگراف درباره اهمیت وجود درخت و فضای سبز می‌خوانند٬ آن‌وقت خلیج همیشه فارس را به سمت دشت لوت٬ لوله‌کشی می‌کنند.

✅ مقدمه‌خوان‌ها می‌شنوند که پتروشیمی سودآور است؛ پس در تمام شهرها و روستاهای کشور٬ کلنگ به دوش٬ پتروشیمی افتتاح می‌کنند.

✅ مقدمه‌خوان‌ها می‌شنوند که در جایی بازارِ آزاد٬ فساد را کاهش داده٬ پس همه‌جا را پولی می‌کنند٬ دانشگاه‌ها٬ مدارس٬ آسایشگاه٬ بیمارستان٬...

✅ مقدمه‌خوان‌ها....

✅ مقدمه‌خوان‌ها همواره هیچ‌چیز را عمیق نخوانده‌اند و نمی‌خوانند٬ آن‌ها هرگز پیوست‌ها را مطالعه نمی‌کنند٬ به معادلات پیچیده علاقه نشان نمی‌دهند٬ مقدمه‌خوان‌ها به پاسخ‌های ساده علاقه‌مندند٬ کار برایشان نشد ندارد و وقت خود را با مطالعه متون عمیق و چندبٌعدی هدر نمی‌دهند؛ آن‌ها کارهای انجام‌نشده زیادی دارند.