سریال «پایتخت ۵». خوش ساخت _ بد نما

سریال "پایتخت 5"
خوش ساخت _ بد نما

یکی از ملاک‌های خرید سریال و یا فیلم از هر کشوری، میزان موفقیت یا فروش بالای آن اثر در کشور سازنده است.
با این تعریف، سریال پایتخت به عنوان پر بیننده‌ترین سریال تاریخ سیمای ایران، قابلیت فروش و نمایش در سایر کشورها را دارد؛ اما بیننده خارجی پس از مشاهده تنها دو قسمت اول این سریال چه چیزهای جذابی از ایران و ایرانی می‌فهمد؟!
در نخستین بخش سریال تا سقوط خودروی ارسطو در رودخانه، یک انطباق قرار داده شده است. جنجال و بگو مگو‌های داخل خودرو با صدای گاو!! پخش ده بار صدای گاو لابلای سخنان بی منطق نه سرنشین خودرو!!
از کودکی که به چوب توالت دست می‌زند تا پیرمردی که باید هر آن مراقبش بود! در این میان نادان‌ترین فرد، اتفاقاً عقل کل این جامعه است؛ "نقی معمولی"! به راستی انسان طراز این جامعه کیست؟ واقعا در علی آباد انسان عاقلی یافت نمی‌شود و در نمایی کلی‌تر هیچ انسان عاقلی در ایران نیست؟
دروغ مثل همیشه ابزار اصلی آدم‌های سریال است، مشتی دروغگو! از مادری که پول را پنهانی سرمایه‌گذاری می‌کند تا فرزندی که سیگار را... یا فاتحه‌خوانی که هنوز به درون مسجد نرفته باز می‌گردد، در حالی که سه بار فاتحه خوانده؛ یا خانواده‌ای که دسته جمعی دروغ می‌گویند برای ندیدن میهمان!
ارسطویی که همه همکارانش معتادند و یکی هم نظرباز!!!
ایرانیانی عصبانی همچون نقی و ارسطو که کل‌کل‌هایشان اعصاب انسان را خورد می‌کند؛ تا رحمتی که به خاطر ندادن ماشین، گوشی را قطع می‌کند و یا مشتری سلمانی که جنجالی به خاطر هیچ ایجاد می‌کند.
رحمت و مادر ارسطو که پشت تلفن بدترین توهین‌ها را به نقی و خانواده‌اش در خودرو می‌کنند و وقتی متوجه می‌شوند که صدایشان را همه شنیده‌اند به راحتی سخنشان را تغییر می‌دهند!
کودکی که اخبار دعوای برادر با مادر را درون خانه به زن دایی می دهد تا فال گوش ایستادن همان کودک در میان صحبت‌های مادر و زن دایی و نیز ترس از پخش شدن کلیپ دعوای جدید ارسطو و نقی در مسجد سالگرد بهبود!!
خودخواهی نقی در شلیک به چراغ روشنایی معبر عمومی و صدها ایراد و اشکال دیگر!!!

به راستی کدام خارجی است که با دیدن سریال پایتخت، دلش بخواهد حتی یک روز در میان ما زندگی کند؟ بیچاره سازمان گردشگردی که سعی باطلی می‌کند در جذب توریست برای درآمدزایی!
سریال پایتخت فقط و فقط از نگاه طنز و کمدی زیباست.
آیا مردم غیور تبری زبان اینگونه هستند و چنین منش و روشی در زندگی دارند؟
استفاده از واژه های تبری به صورت تمسخر مانند "ول هاکن" زیباست؟ و یا "ندومبه" و یا استفاده از زبان فارسی با لهجه تبری به صورت تمسخر زیباست؟
اینکه همه اهالی پاساژ معتاد و فسفسی بودند، زیبا بود؟؟؟؟
اگر مقصود معرفی قوم غیور و دلاور تبری است که نیاز به معرفی نیست؛ چون این قوم کهن و شجاع نه تنها در ایران، بلکه در جهان شناخته شده است و نیاز نیست با سریال پایتخت شناخته شود.
ورزشکاران بزرگی چون شیر مرد تبری "حسن یزدانی" بزرگی و عظمت این قوم را شناساندن.
بزرگان عرصه علم، فرهنگ، هنر و ورزش در این دیار کم نیستند.
برای شناساندن یک قوم سریال طنز نمی سازند؛ بلکه از شخصیت های معروف یا اسطوره های تبری، سریال یا فیلم می سازند.

آقای محسن تنابنده عزیز، که بنده افتخار همکاری با شما در بزرگترین پروژه تاریخ سینمای ایران (فیلم سینمایی محمد رسول الله) را داشتم؛ در اینکه شما یکی از بهترین هنرمندان و افتخار این مرز و بوم هستید، شکی نیست؛ ولی این نوع ساخت فیلم و سریال، خدشه دار کردن سیمای یک قوم و فرهنگ، جهت خنداندن قومهای دیگر یک جامعه است. حال اگر همین سریال را برای مردم شهر آبا و اجدادیتان (دامغان) و یا شهری که در آن پرورش یافتید (اسلامشهر) می‌ساختند، چه حال و هوایی به شما دست می‌داد؟

با سپاس از توجه شما
مدیر کانال سوادکوهی های مقیم پایتخت
زنده باد ایران
زنده باد قوم غیور و شجاع تبری
زنده باد سوادکوه و سوادکوهی