️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش هشتم | پاسخ به یک سوال پرتکرار

▪️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش هشتم | پاسخ به یک سوال پرتکرار

✍🏻 #حسین_درودیان

🔻 ایده‌های مطرح‌شده در این سلسله یادداشت، که بطور خلاصه به قدرت اثرگذاری واقعیِ خلق پول باور دارد، با سوالات متعددی مواجه می‌شود. تمامی این سوالات در پژوهشی در مرکز پژوهش‌های مجلس احصا و پاسخ گفته شده که مدتهاست در مرحله انتشار قرار دارد. از آنجا که ممکن است این انتظار طولانی‌تر شود، بد نیست در اینجا به یکی از پرتکرارترین آنها بپردازیم:
"بر فرض که بپذیریم خلق پول در بدو ایجاد بتواند با اصابت به سرمایه‌گذاری، موجب تحریک واقعی عرضه شود. اما این پول که از بین نمی‌رود؛ پس در دست‌های بعدی گردشِ خود آثار تورمی به جا خواهد گذاشت"

🔹 تا به حال چند بار بویژه برخی اقتصاددانان اسمی، این اشکال را بیان کرده‌اند. این حرف، نتیجۀ عدم التفات به الزامات تناسب پول و کالا، بی‌توجهی به منطق رابطۀ مقداری پول و گرفتن دلالتی نابه‌جا از مفهوم گردش پول است.

🔹تورم، نتیجۀ شکاف بین موجودی پول و محصول است. اگر پول بتواند «در یک دست گردش» به خلق محصول منجر شود، تناسب پول-کالا برقرار خواهد ماند. این موضوع هیچ دخلی به گردش پول ندارد. اگر پول اضافه شده صرفاً در یک مرحله با محصول اضافه‌شده همراه شود، گردش‌های بعدی پولِ اضافه‌شده همزاد است با گردش‌های بعدی محصول اضافه‌شده. به عبارت دیگر بین پول اضافه‌شده و محصول، شکافی نیست تا گردش‌های بعدی تورم‌آفرین باشد. برای عدم تورم‌زایی خلق پول قرار نیست پول حتماً در «هر دست گردش» آثار تولیدی به جا گذارد.

🔹 مگر این اشکال به توصیۀ متعارف اقتصادی مبنی بر «رشد حجم پول پس از رشد محصول و متناسب با آن» وارد نیست؟ سنت متعارف اقتصادی به تصور اینکه رشد تولید بصورت مستقل از رشد پول قابل تحقق است، می‌گوید اگر تولید ۵ درصد زیاد شد، شما هم حجم پول را متناسب با همین مقدار رشد بدهید. ایدۀ ما، تقدم رشد پول بر تولید و نقش علّی پول بر تولید است. اما در نهایت باز هم همین تناسب بین عامل پول و محصول پابرجاست. پس چرا ایدۀ متعارف به سبب «گردش پول در دست‌های بعدی» تورم‌زا معرفی نمی‌شود؟ گرچه تحلیل ما از حیث جهات علی و پیوند پول و تولید به کلی با تحلیل متعارف فرق دارد، اما در نهایت هر دو بر رشد متناسب پول و تولید دلالت دارند.

🔹 تحلیل متعارف گمان می‌کند تولید بدون ارتباط و اتصال با عامل پول قابل رشد است؛ اما در بیان ما رشد تولید لوازمی دارد که یکی از آنها رشد پول مقدم بر تولید به عنوان عامل ارتقاءدهندۀ هماهنگی است. هر دو در نهایت مدعی تناسب پول و تولید اند و تفاوت تحلیل آنها به موضوع گردش پول ربط پیدا نمی‌کند.

🔹 اگر در رابطۀ مقداری یا همان معادلۀ مبادلۀ فیشر توجه شود، با توجه به ثبات سرعت گردش پول در بلندمدت، رشد متناسب پول و محصول برای ثبات قیمتها کافی است. در صورت رعایت این ملاحظه، گردش پول فی‌نفسه اثر تورمی ندارد. مهم نیست که تقدم و تأخر بین پول و تولید چگونه است؛ ایضا مهم نیست سرعت گردش پول چند است.

🔹 بگذارید بگوییم چرا در صورت اصابت پول به تولید واقعی، دیگر دست‌های بعدی گردش پول تورم‌زا نیست. فرض کنید پول خلق‌شده، صرف احداث یک خط مترو یا راه‌آهن شود. اگر دورۀ پس‌انداز اجباری (دورۀ گذار تا ثمردهی) را کنار بگذاریم، با آغاز به کار خط مترو یا راه‌آهن، متقاضیان استفاده از خدمات حمل و نقل، تقاضای خود برای خرید بلیط را اعمال می‌کنند. این یعنی محصول ایجادشده در اثر سرمایه‌گذاری، بخشی از پول موجود در جامعه را از طریق قیمت فروش، جذب می‌کند. انگار پولی که پیشتر برای سرمایه‌گذاری خلق شده، حالا از طریق فروش محصول، به خرید نتیجۀ همان سرمایه‌گذاری اختصاص می‌یابد.

🔸 نتیجۀ مهم: سرمایه‌گذاری واقعی، اگر روی محصولی با تقاضای کافی و قیمت‌گذاری صحیح انجام شود، پولِ قبلاً خلق‌شده را به سوی خود کشیده و در چرخۀ خرید-فروش خود مشغول می‌کند (مقایسه کنید با خلق پولی که به قول عوام، به نقدینگی سرگردان تبدیل می‌شود). از ویژگی‌های «اقتصاد حرکت‌کننده با اعتبار»، بازگشت قدرت خرید سابقاً ایجادشده، برای خرید ماحصل سرمایه‌گذاری است. سرمایه‌گذاری انجام‌شده با پول پس از ثمردهی، چرخه‌ای پولی حول خود شکل می‌دهد و پولی که قبلا برای شکل‌دهیِ آن ایجاد شده را به تدریج می‌مکد.

🔸 آثار تورمی پولی که برای تأمین مالی سرمایه‌گذاری خلق شده، مشابه پولی نیست که برای سفته‌بازی و بدون ارتباط با بخش حقیقی بوجود آمده. این مضمون اصلی نقد ما بر آقای دکتر #مسعود_نیلی است: «کیفیت تأثیرگذاری پول بر اقتصاد، کاملاً به نوع مصرف/تخصیص آن بستگی دارد».


📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg