️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش دهم (بخش پایانی) | کلام پایانی

▪️ بازخوانی نسبت پول و تولید: آیا پول لزوما خنثی است؟ | بخش دهم (بخش پایانی) | کلام پایانی

✍🏻 #حسین_درودیان

🔻 تأکید چندبارۀ استاد محترم آقای دکتر #مسعود_نیلی که ریشه دارد در آموزه‌های اقتصاد متعارف (و نه تحلیل شخصی ایشان)، دلالت بر این دارد که پول قدرت هیچ نوع اثرگذاری واقعی بر اقتصاد را ندارد.

🔹 اینکه جریانات پولی چگونه است، چه جزئیاتی دارد، صرف چه فعالیتی می‌شود، به دست چه کسانی می‌رسد، وارد چه زنجیره‌هایی از کسب و کار می‌شود و ... هیچ و مطلقاً هیچ اهمیتی در این قضاوت سرراست ندارد.

🔹 در حد بضاعت بستر مجازی (که مساعد تشریح مکتوب نیست)، به نقد این رویکرد پرداختیم. با علم به اینکه رشد تولید و توسعه اقتصادی، بطور خلاصه محصول کیفیتی بهتر و سطحی بالاتر از هماهنگی بین عوامل است؛ پول را عاملی نهادی دانستیم که قادر است در فرآیند تولید به ارتقاء سطح هماهنگی بین عاملان کمک کند.

🔹 بیان کردیم که پول بسته به درجۀ تحقق پیش‌نیازهایی، که به دردسترس بودن مقدمات نهاده‌ای و برقراری سایر لوازم نهادی مربوط است، می‌تواند به خلق ثروت واقعی منجر شود.

🔹 تأثیرگذاری واقعی پول بستگی به این دارد که تا چه حد از عاملی در جهت تحریک تقاضا فراتر رفته و در نقش نیرویی در جهت گشودن گره هماهنگی و ارتقای سازماندهی در طرف عرضه عمل کند. به دیدگاهها و تجاربی در تأیید این تحلیل اشاره کردیم.

🔹 باید در اهمیت و عظمت مدعا تأمل کرد. استبعاد در پذیرش این تحلیل قابل انتظار است. مباحث ما یک نظریۀ مشخص در دانش متعارف اقتصادی را مورد سوال قرار نداده، بلکه «فرانظریه» (Meta-theory) اقتصاد متعارف را به چالش کشیده است.

💡 فرانظریه: یک نظریۀ کلان و مادر که سایر نظریه‌ها از دل آن زاده می‌شوند.

🔹 این فرانظریه، وجود یک «نظم اقتصادی طبیعی برخاسته از عوامل عینی-نهاده‌ای است که عوامل اسمی نظیر پول قادر به تغییر آن نیست».
کلیت باور اقتصاد جریان اصلی نسبت به پول، از این فرانظریه مشتق شده است.

🔹 دلالت‌های چالش‌اندازی ما آن قدر عمیق است که ناخواسته، محققان اقتصاد متعارف را در هر سطحی، در معرض بیمِ از دست رفتن بخش مهمی از عقبۀ علمی و بلکه سلب هویت قرار می‌دهد. با این حال این مُحتمَل آن قدر مهم است که باید احتمالات مربوط به آن را جدی گرفت.

🔹 اگر مطالب ما صحیح باشد، نه تنها دستگاه فکری اقتصاد متعارف و گزاره‌های برگرفته‌شده از فرانظریۀ «جدا پذیری/بی‌ارتباطی پول و اقتصاد حقیقی» نیازمند بازنگری است، بلکه از آن مهمتر، شاکلۀ سیاست‌گذاری پولی نیز محتاج تجدیدنظر است. سیاست‌گذاری پولی متعارف با تمرکز صِرف بر کنترل تورم از طریق ابزارهای مدیریت تقاضا، محصول فرانظریۀ جداپذیری پول از بخش حقیقی و تصور پول به عنوان یک محرک تقاضای صِرف است. رد این فرانظریه، به منزلۀ ضرورت بازنگری در اهداف و ابزارهای بانک مرکزی است.

🔸 بر اساس دیدگاه ما، مقام پولی نمی‌تواند و نباید نسبت به ارتباط خلق پول و امر توسعه بی‌تفاوت باشد.
نتیجۀ عملی این رویکرد در سیاست‌گذاری، عدم منحصرشدن اهداف بانک مرکزی به تورم و ظهور «کیفیت/جهت‌گیری اعتبارات بانکی» به عنوان یک متغیر سیاستی بسیار مهم است.


📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg.