️ در باب تحلیل‌گری ذی‌نفع

▪️ در باب تحلیل‌گریِ ذی‌نفع

✍🏻 #حسین_درودیان

🔹 در اقتصاد و سیاست مفهومی هست به نام «تعارض منافع» (Conflict of interest) که به وضعیتی اشاره می‌کند که در آن شخص بین وظیفه و رسالت خود از یک سو و منافع شخصی خود از سوی دیگر باید گزینش کند. استاد دانشگاهی است که از قضا در وزارت علوم هم مسئول امور آموزشی است و هنگامی که قرار است درباره اساتید دانشگاه قواعدی بگذارد فی‌الواقع می‌فهمد که دارد برای خودش قاعده‌گذاری می‌کند. رویۀ صحیح این است که حتی‌الامکان افراد، در مقام قاعده‌گذاری، سیاستگذاری، تحلیل، اظهارنظر، یا هر کاری که جنبۀ حرفه‌ای دارد، درباره اموری که خود در آن ذی‌نفع‌اند ورود نداشته باشند.

🔹 نامه ۲۵ اقتصاددان که برای ما ارسال شد از آنجا که تقریبا با کلیت آن همدل بودیم، پای آن ایستادیم. این نامه بیش از میزان پیش‌بینی مورد توجه قرار گرفت. تقریبا همه اظهارنظرهای فنی درباره آن مثبت بود. بعدا متوجه شدیم که تنها افرادی که از آن برآشفته شده‌اند، درصدبگیران و دلالان بورس هستند. خُب معلومه!

🔹 دیروز شنیده شد برخی افراد کم‌دان، یکی از رفقای امضاکننده نامه را ذیل کلیپی مذمت کردند که او می‌گفت تا به حال فعالیتی در بازار سرمایه نداشته است. کاری به این نداریم که آیا سفته‌بازان بورس صلاحیت تحلیل اقتصادکلان دارند یا تحلیل آنها در زمرۀ گفتگوهای صف نانوایی است. یا آیا یک خودروفروش صلاحیت دارد درباره شیوه سیاستگذاری خودرو، خود را صاحب رأی بداند؟ یا دلارفروش میدان فردوسی درباره اثرات اقتصادکلان تغییرات نرخ ارز تحلیل صادر کند؟ (دقت شود که موضوع نامه، مقوله اقتصادکلان و ارتباط بورس با آن بود).

🔹 اما صرف‌نظر از صلاحیت فنی -که خیال نمی‌کنم هیچیک از منتقدان اهل آن باشند- اصولاً ذی‌نفع‌نبودن شخص در بازار بورس نه تنها برای قضاوت درباره آثار کلان وضعیت بورس هیچ عیبی ندارد، بلکه ضرورت و پیش‌نیاز بی‌برووبرگرد آن است. کسی که خودش در این ماجرا ذی‌نفع باشد اصلا اخلاقاً حق اظهار نظر ندارد. در موقعیت تعارض منافع، نباید انتظار داشت کسی تحلیل صائب را بر منافع شخصی خودش مقدم کند؛ حتی اگر تحلیل صائبی داشته باشد.

📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg