ارتباط: @info_Today_Money
«سالها است این اشتباه بزرگ ترویج میشود که خلق نقدینگی در مقیاسی فراتر از رشد طبیعی اقتصاد، یعنی کمک به تامین مالی تولید و سرمایه
🔸 "سالها است این اشتباه بزرگ ترویج میشود که خلق نقدینگی در مقیاسی فراتر از رشد طبیعی اقتصاد، یعنی کمک به تامین مالی تولید و سرمایهگذاری. این برداشت نادرست، ضعف را فقط در هدایت نقدینگی میبیند. تصور میشود راهی وجود دارد که بتوان منزلگاه نقدینگی را از مصرف به تولید تغییر داد. در این تصور متوهمانه، هم مشکل تورم حل میشود هم مشکل کمبود منابع مالی بنگاههای اقتصادی".
✍🏻 بند فوق، ابتدای یادداشتی است به قلم جناب آقای دکتر #مسعود_نیلی در روزنامه دنیای اقتصاد مورخ ۱۱ تیر؛ یادداشتی که موضوع آن بررسی و نقد تناقض بین رونق بورس و رکود اقتصاد است. بیاناتی شبیه به این البته مکرراً از لسان ایشان بیان شده، از جمله پیشتر در مصاحبه با هفتهنامه تجارت فردا (۹۷/۵/۲۷) بیان فرموده بودند:
🔸 "فکر میکنم فعالیتهای رسانهای باید در جهت فهم این موضوع متمرکز شود که اصولاً نقدینگی، نهاده تولید نیست. یعنی نمیتوان با نقدینگی، سرمایهگذاری یا تولید را افزایش داد. اگر نقدینگی قابل تبدیل به مواد اولیه، ساختمان و ماشینآلات بود که دیگر نیازی به علم اقتصاد نبود. میتوانستیم به بانک مرکزی دستور دهیم پول چاپ کند و وظیفه مسوولان -به تعبیر خودشان- فقط این میبود که این پول را به سمت تولید و سرمایهگذاری هدایت کنند."
🔹 کلام ایشان بطور کوتاه منبعث از باورهای جاافتاده در دانش اقتصاد است که بر اساس آن خلق و ایجاد پول در نهایت صرفاً و صرفاً نتیجهای جز تورم در پی ندارد. در این چارچوب تفاوتی ندارد که پول جدیدا خلق شده، به مقصد اصابت به سرمایهگذاریهای ارزشافزایی نظیر احداث مناطق شهری جدید
(یا charter city در ادبیات پل رومر)،
نوسازی بافتهای شهری موجود، احداث زیرساختهای ریلی ملی برای اتصال نقاط کلیدی در حمل و نقل بار و مسافر، توسعه زیرساختهای حمل و نقل درونشهری و جادهای، و ... برسد یا به عکس، صرف سفتهبازی در بازارهای دارایی و دمیدن در حباب بورس، ارز، یا تجارت و واسطهگری شود. در همه حالات یک نتیجۀ مشابه بدست میآید.
🔹 فیالواقع در نظریۀ اقتصادی متعارف توضیحی برای تبیین تفاوت در تأثیر جریانهای پولی وجود ندارد. پول به هر مصرفی که برسد؛ وارد هر زنجیرۀ فعالیتی که شود؛ هر رشته صاحبانی که در اثر جهتگیری خاص خود پیدا کند؛ هر دسته صنایعی که در زنجیرۀ اصابت خود تحریک کند؛ و خلاصه هر جزئیاتی که داشته باشد؛ برای نتیجۀ نهایی هیچ اهمیتی ندارد. در نهایت یک اثر مشابه به جا خواهد ماند.
🔹 نیاز به توضیح نیست که بر اساس این باور، سیاستگذاری درباره کیفیت و جهتگیری اعتبارات اصولاً بیمعنا و فاقد ضرورت است. مهم نیست که پول خلق شده در اقتصاد صرف تقاضای کالای وارداتی یا کالاهایی با زنجیرۀ تولید اشباع شده، یا خرید دارایی به امید افزایش قیمت آینده شود؛ یا به مصرف تشکیل سرمایۀ مولد در بخشهای متصل با زنجیرۀ تولیدِ دارای ظرفیت مازاد برسد. همه و همه یک سرانجام مشابه دارد.
📣 منتظر یادداشت ما در نقد این نگرش باشید. نشان خواهیم داد نقصهای نظریهای که چنین قضاوتی میکند چیست و چرا تئوری جریان اصلی اقتصاد، ما را به پذیرفتن چیزی میخواند که خلاف قضاوت عقل سلیم است.
📲 با دوستانتان به اشتراک بگذارید👇🏻👇🏻
t.me/joinchat/AAAAAD58ps1HeFuxDo8kBg