از غول چراغ جادو تا پازل چهل هزار تکه‌ی توسعه

از غول چراغ جادو تا پازل چهل هزار تکه‌ی توسعه

احتمالا روزی نیست که بسیاری از ما به دنبال یافتن «مهم‌ترین کاری که وضع اقتصاد ایران را بهتر می‌کند» نباشیم.
انگار در پس ذهن‌مان غول چراغ جادویی هست که به ما گفته که فقط یک آرزویت را برآورده می‌کنم و ما هم سخت در تلاش که این یک عدد کوپن غولمان را چگونه خرج بکنیم. و در این تمرین ذهنی شاید در هر دوره‌ای به جواب متفاوتی رسیده‌ایم.

در واقع بدنه‌ی سیاسی کشور هم در دهه‌های اخیر جواب‌های مختلفی به این سوال داده. پاسخ‌هایی که در دوره‌ای سازندگی و سرمایه‌گذاری بیشتر، در دوره‌ای‌ توسعه‌ی سیاسی، دوره‌ای مبارزه با فساد و بازتوزیع منابع، و در نهایت هم اصلاح رابطه با غرب بوده. اما انگار در انتهای هر دوره با سرخوردگی از جواب قبلی‌مان به سوال جناب غول چراغ جادو از وی می‌خواهیم که لطفا یک فرصت دیگر به ما بدهد.

از سیاسیون که بگذریم، احتمالا اگر امروز این سوال را از اندیشمندان و دغدغه‌مندان کشور عزیزمان هم بپرسیم جواب سوالمان یکی از این گزینه‌ها خواهد بود:
حل مساله محیط زیست و آب، اصلاحات ساختاری بودجه، کاهش مداخلات قیمتی دولت، اصلاح قیمت حامل‌های انرژی، اصلاح نظام مالی (شامل نظام بانکی و بازار سرمایه)، اصلاح سیاست پولی، اصلاح نظام ارزی کشور، اصلاح نظام حکمرانی کشور، مبارزه با فساد، اصلاح نگاه‌مان به رابطه‌ی اقتصادی با دنیا، توسعه‌ی شهری و افزایش ساخت و ساز، افزایش بهره‌وری، توسعه‌ی آی‌تی و زیرساختها‌یش، توسعه‌ی دانش‌بنیان محور،‌ چتر حمایتی واحد، اصلاح نظام بازنشستگی، اصلاح قوانین بازار کار، اصلاح آموزش و پرورش،‌اصلاح نظام درمانی کشور، ....
واقعا این‌بار کدام اینها را از غول چراغ جادو بخواهیم؟

👈آن‌قدری که من از تجربه‌ی توسعه‌ی کشورهای مختلف یاد گرفتم، توسعه‌ و رشد اقتصادی بیشتر شبیه درست کردن یک پازل چهل‌هزار تکه است تا پی بردن به یک راه حل جادویی که یکباره همه چیز را درست ‌می‌کند.
گذار از نگاه غول چراغ جادویی به نگاه پازلی به توسعه باعث می‌شود که متوجه بشویم:

1️⃣درست کردن پازل دو نوع کار نیاز دارد: درست کردن تک‌تک قسمت‌های پازل و کنار هم قرار دادن این قسمت‌ها. خیلی وقت‌ها شاید درست کردن تک تک قسمت‌های پازل نتیجه‌ی محسوسی در زندگی مردم نداشته باشد و فقط کنار هم گذاشتن این قسمت‌ها باشد که منجر به نتیجه‌ی نهایی بشود. اما در عین حال پیش‌نیاز کنار هم گذاشتن این قسمت‌ها، درست شدن خود اجزای پازل هست. در نتیجه اگر در دهه‌های اخیر کلی اتفاقات خوب مثل توسعه‌ی آموزش، زیرساخت‌ها و راه‌ها، اینترنت پرسرعت، فولاد و پتروشیمی، بازار سرمایه و اوراق و ... افتاده اما اثر محسوسش را در زندگی مردم ندیدیم فکر نکنیم که این‌ها مهم نبوده. بالعکس. همه‌ی این‌ها بسیار مهم بوده و همه‌ی این‌ها بخشی از پازل توسعه است. اما از طرف دیگر چون ما نتوانستیم قطعات این پازل را به درستی در کنار هم بگذاریم آن تاثیر محسوسی که باید را در زندگی مردم نگذاشته.

2️⃣توسعه هم نیازمند آدم‌هایی هست که تک تک قطعات این پازل را بسازند (قطعه‌سازان) و هم نیازمند آدم‌هایی که این قطعات را کنار هم بگذارند (پازل‌سازان). در واقع در بسیاری از کشورها مانع اصلی توسعه،‌عدم وجود مجموعه‌هایی از افراد پازل‌ساز و قطعه‌‌ساز بوده که بتوانند در کنار هم کار بکنند. درست است که معمولا برای هر کشوری می‌توان به برخی افراد کلیدی اشاره کرد که بر مسیر توسعه‌ی آن کشور به شدت تاثیر گذار بوده‌اند –مثل کمال درویش در ترکیه، مانهومان سینگ در هند، دنگ شیاپنگ در چین- اما این افراد معمولا نوک کوه یخی هستند که پشتوانه‌ی تک‌تک آن‌ها صدها و هزاران اقتصاددان و تکنوکرات و بروکرات متخصص بوده‌اند که در کنار این افراد توانستند مجموعه‌ی منسجمی از اصلاحات را در یک بازه‌ی چند ساله اجرا بکنند.

3️⃣عاملی که ساخت پازل توسعه را می‌تواند به شدت تسریع بکند ترسیم شمای کلی این پازل و توافق بر سر آن است. اگر کشوری بتواند شمای کلی پازل خودش را پیدا کند آن وقت می‌تواند تمام نیروهای کارایش را هم در همان راستا بکار گیرد. اما اگر کشوری این شمای کلی را پیدا نکرد، همچنان می‌تواند تمرکزش را بر روی کارهایی بگذارد که مطمئن است در هر صورت بخشی از آن پازل نهایی خواهد بود.


🇮🇷به شخصه باور دارم که در حال حاضر اقتصاد ایران بیش از هر چیز نیازمند گروهی است که:
1️⃣بتوانند شمای کلی پازل توسعه‌ی اقتصاد ایران 1400 در جهان در حال گذار را ترسیم کنند.
2️⃣بتوانند به بهترین نحو قطعات موجود را در راستای پازل ایران 1400 در کنار هم بگذارند.
3️⃣بتوانند به صورت هدفمند نیرو‌های کشور را متمرکز بر ساختن مهم‌ترین قطعات گم‌شده‌ی این پازل بکنند.