گفتم اگر سپیده دم آمد. رنگین کمان برای دلم رقص می‌کند. آری سپیده دم آمد

گفتم اگر سپیده دم آمد
رنگین کمان برای دلم رقص می کند
آری سپیده دم آمد
اما دلی نبود
در کارگاه دیده کشیدم
نقش پر خروس سحر را
امید عبثی بود
بی انتظار دسترسی
بادام تلخ من!
آیا دوباره پنجره بسته باز می گردد؟
و عقاب فرتوت
پرواز خواهد کرد؟
و قفل ها خواهد شکست؟
گیسو اگر بفشانم
شب را سحر کنم
بر « کهر» خویش بنشینم
شب را سپر کنم
از شیب تا نشیب
یکسر گذر کنم
تا سنگفرش کوچه ی میعاد
اما چراغ پایه ی خود را روشن نمی کند

#نصرت_رحمانی

به انتخاب غزاله شمعدانی
یادکرد «سپیده قلیان» روزنامه‌نگاری که در کنار کارگران هفت‌تپه بود و هست.
شما نیز شعرهایی که «سپیده» در آن‌ها روشنایی دارد برایم بفرستید تا فریادش بزنیم.
@faryadnaseri

@andaromidvari