در محاسن نسبت.. تویسرکان هم نسبت‌هایی روزمره با من داشت

در محاسن نسبت

برجسته شدن، آشکار شدن، از عادت خارج شدن چیزی‌ست که می‌تواند چهره‌ی تازه‌ی چیزها را برای‌مان عیان کند.

شاید منی که مریضی نقشه‌خوانی و نقشه‌گردی دارم هزاران بار در نقشه نام قهدریجان را دیده بودم اما هیچ وقت قهدریجان (قهدری‌گان و قهدری‌خان) برایم از عادت نقطه‌ای در نقشه بودن خارج نشده بود.

تویسرکان هم نسبت‌هایی روزمره با من داشت. شهری از شهرهای ولایتم بود. بعدها شهر دوستانم شد. اما ناگهان شهری شد که دیگر نه آن راه پر پیچ و خم‌اش، نه باغ‌های شگفت‌انگیز گردوش، نه تاریخ کهنش چندان نسبتی با من نداشتند هرچند که هر کدام نسبتی بودند اما دیگر روزمره شده تویسرکان از عادت روز مرگی جهید و رهید و مرا یاد خسرو روزبه انداخت یاد سامن انداخت و خود معنایی تازه گرفت. معنایی دی‌ماهی.